بازنمایی و پردازش مفاهیم زبانی و کارکرد نظریه ذهن در نابینایان مادرزاد ”برپایه رویکرد شناختی“ [پایاننامه دکتری تخصصی(PHD)]] (1398) / ثباتی ، الهام، نویسنده
نوع مدرک: برنامهها و فایلهای کامپیوتری سرشناسه ثباتی ، الهام، نویسنده عنوان : بازنمایی و پردازش مفاهیم زبانی و کارکرد نظریه ذهن در نابینایان مادرزاد ”برپایه رویکرد شناختی“ [پایاننامه دکتری تخصصی(PHD)]] تکرار نام مولف : پدیدآور: الهام ثباتی استاد راهنما: شهلا رقیب دوست استاد مشاور: ویدا شقاقی استاد مشاور: شهین نعمت زاده ناشر: تهران [ایران] : دانشگاه علامه طباطبائی، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی سال نشر : 1398 یادداشت رشته: زبانشناسی - زبانشناسی همگانی شناسه افزوده : رقیبدوست ، شهلا، استاد راهنما شقاقی ، ویدا، استاد مشاور نعمت زاده ، شهین، استاد مشاور توصیفگرها آزمودنی های نابینای مادرزاد ، آزمودنی های بینا ، دوزبانه کردی-فارسی ، آزمون نظریه ذهن ، آزمون استعاره مفهومی عواطف ، آزمون درک استعاری زمان به مثابه مکان ، Congenitally blind subjects, sighted subjects, Kurdish-Persian bilingual, mind theory test, conceptual metaphorical test of emotions, metaphorical perception test of time as place, چکیده : با توجه به اهمیت حس بینایی، که یکی از مهمترین حواس انسان در درک و دریافت دادههای محیطی است، و نقش اساسی آن در شناخت و پردازش بسیاری از رفتارها، مانند مشاهده حرکات، رخدادها و حالات افراد و نیز یافتن مسیر و جهتیابی، انتظار میرود که عملکرد افراد نابینا در فرایند فراگیری زبان و اکتساب مهارتهای شناختی از جنبههای گوناگون متفاوت با عملکرد افراد بینا باشد. هدف اصلی از انجام پژوهشِ حاضر، تبیین چیستی رابطه بین تجربههای دیداری و توانایی شناختی نظریه ذهن و مهارتهای زبانی شامل استعارههای مفهومی عواطف و درک استعاری زمان بهمثابه مکان در افراد بینا و نابینای دوزبانه کردی-فارسیزبان بوده است. به این منظور، دادههای پژوهش از 100 گویشور دوزبانه کردی-فارسیزبان در پنج گروه آزمودنی شامل 42 نفر (21 دختر و 21 پسر)، 22 کودک و 20 بزرگسال، نابینای مادرزاد بهترتیب در ردههای سنی 6-9 و 20-60 سال بهعنوان گروه آزمایش و 58 نفر (29 دختر و 29 پسر)، 28 کودک بینا در ردههای سنی 4-7 سال برای آزمون نظریه ذهن و 6-9 سال برای آزمون استعارههای مفهومی عواطف و 30 بزرگسال بینا در رده سنی20-60 سال، بهعنوان گروه کنترل همتای آنها در استان ایلام گردآوری شدند. برای انجام پژوهش، سه زیرآزمون نظریه ذهن شامل زیرآزمونهای تغییر محتوا، روایت داستان و تغییر موقعیت روی کودکان، آزمون درک استعارههای مفهومی عواطف غم و شادی روی بزرگسالان و آزمون درک استعاری زمان بهمثابه مکان شامل زیرآزمونهای عبارات اشاری مکانی و زمانی روی آزمودنیهای کودک و بزرگسال اجرا شدند. تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی، مانند میانگین، انحراف معیار و واریانس و آمار استنباطی شامل آزمونهای کلموگروف-اسمیرنوف، تی-مستقل، لِوِن، تحلیل واریانس دوطرفه، یو-من-ویتنی، کروسکال والیس و خی-دو صورت گرفت. یافتههای مربوط به زیرآزمونهای نظریه ذهن نشان دادند که نوع زیرآزمونها در ماهیت پاسخهای افراد تأثیرگذار بوده است، زیرا در زیرآزمون روایت داستان، برخلاف دو زیرآزمون تغییر محتوی و تغییر موقعیت که عملکرد دو گروه بینا و نابینا مشابه بود، آزمودنیهای نابینا با اختلاف معنیداری بهتر از همتایان بینا عمل کردند. همچنین، یافتهها نشان دادند که دو متغیر سن و جنسیت بهلحاظ آماری تأثیر معنی-داری بر عملکرد کلی آزمودنیهای بینا و نابینا در سه زیرآزمون نظریه ذهن نداشتهاند. از سوی دیگر، نتایج آزمون درک استعارههای مفهومی عواطف مشخص ساخت که از نظر فراوانیِ استعارهها، تفاوت معنیداری بین بزرگسالان بینا و نابینا وجود نداشت، اما فراوانی منشأهای حسی بهکاررفته برای قلمروهای مبدأ غم و شادی در گفتار این دو گروه با یکدیگر متفاوت بود، به طوری که افراد بینا برای استعارات مربوط به غم به صورت معنیدار از دو حس بینایی و لامسه بیشتر از افراد نابینا استفاده کردند و در مقابل، افراد نابینا برای بیان شادی بهطور معنیدار حس شنوایی را بیشتر از افراد بینا به کار بردند. مقایسه دادههای این آزمون با مدل قلمروهای مبدأ کووچش (2002) نشان داد که از نظر کاربرد قلمروهای مبدأ غم و شادی، مطابقت کامل بین آنها وجود ندارد. برخی از قلمروهای مبدأ در استعارههای آزمودنیهای پژوهش مشاهده شد که در مدل کووچش به آنها اشاره نشده بود و از طرفی، قلمروهای مبدأیی مانند بازی و ورزش، که در مدل کووچش ذکر شده است، با دادههای پژوهش مطابقت نداشتند. در برخی استعارات نیز آزمودنیها از قلمروهای مبدأ خاصی برای بیان غم و شادی استفاده کرده بودند که به نظر میرسید بازتابی از تأثیرات فرهنگی باشند. با تحلیل دادههای آزمون درک استعاری زمان بهمثابه مکان نیز روشن شد که هر دو گروه آزمودنیهای کودک و بزرگسال بینا و نابینا در زیرآزمون عبارات اشاری مکانی نسبت به زمانی بهتر یا سریعتر عمل کردند، اما در مجموع آزمودنیهای بینا عملکرد بهتری نسبت به نابینایان نشان دادند. یافتهها همچنین مؤید عدم تأثیر متغیر جنسیت و تأثیر متغیر سن در زیرآزمون عبارت اشاری مکانی بوده است. بر پایه دادههای این آزمون، الگوی غالب جهتهای اشاری زمان بهمثابه مکان برای سه زمان گذشته، حال و آینده برای گروه بینا و نابینا ترسیم گردید. با توجه به این الگوها، میتوان گفت که آزمودنیهای نابینا، برخلاف بینایان، که اغلب زمان حال را با اشاره به جهت پایین نشان میدادند، الگوی جهتی متغیری را برای اشاره به زمان حال به کار میبردند. علاوه بر آن، بینایان برای نمایش زمان آینده به جهت جلو اشاره میکردند، درحالیکه نابینایان از هر دو جهت جلو و راست برای نمایش این زمان استفاده مینمودند لینک فایل دیجیتالی : https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/71998b9f14166f6c0f4b64687551bb43 لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=14877 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت بررسی اختلالات مقولات نقشی در بیماران زبانپریش دو زبانه کردی- فارسی [پایاننامه کارشناسی ارشد] (1389) / تفرجی یگانه ، مریم، نویسنده
نوع مدرک: برنامهها و فایلهای کامپیوتری سرشناسه تفرجی یگانه ، مریم، نویسنده عنوان : بررسی اختلالات مقولات نقشی در بیماران زبانپریش دو زبانه کردی- فارسی [پایاننامه کارشناسی ارشد] تکرار نام مولف : پدیدآور: مریم تفرجی یگانه استاد راهنما: شهلا رقیب دوست استاد مشاور: فرهاد مدارا استاد مشاور: ویدا شقاقی ناشر: تهران [ایران] : دانشگاه علامه طباطبائی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی سال نشر : 1389 یادداشت موضوع: زبانشناسی شناسه افزوده : رقیبدوست ، شهلا، استاد راهنما مدارا ، فرهاد، استاد مشاور شقاقی ، ویدا، استاد مشاور توصیفگرها اختلال زبانی ، دو زبانگی ، زبان پریشی ، آقازی بروکا ، دستور پریشی ، زبان فارسی ، زبان کردی ، مقوله نقشی ، Language disorders, bilingualism, aphasia, Aghazi Broka, grammar, Persian, Kurdish, functional category, چکیده : نمودهای متنوعی از اختلالات در تولید و درک انواع مقولات نقشی در بیماران دستورپریش بهچشممیخورد، رساله حاضر به بررسی اختلالات مربوط به درک و تولید مقولات نقشی زمان، مطابقه، نمود و نفی از طریق روشهای عصبشناختی- روانشناختی در سه بیمار زبانپریش بروکا که دوزبانه کردی- فارسی میباشند، میپردازد. به این منظور از آزمون درکی قضاوت دستوری، تولید خودانگیخته، تکرار و تکمیل جمله استفاده شده است. در آزمون درکی از آزمودنیها خواسته شده که در مورد دستوری بودن و یا نبودن جملات مطرح شده که هم به صورت نوشتاری و هم گفتاری در اختیار آنها قرار داده شده است، قضاوت نمایند. در آزمونهای گفتارخودانگیخته، تکرار و تکمیل جمله هم توانایی تولیدی بیماران در هریک از مقولات نقشی مورد ارزیابی قرارگرفتهاست. هدف اصلی این پژوهش مقایسه و ارزیابی نوع و میزان اختلالات مربوط به تولید و درک هریک از مقولات زمان، مطابقه، نمود و نفی در زبانهای کردی و فارسی و بررسی تفاوت عملکرد تولیدی و درکی بیماران دراین دو زبان میباشد. یکی دیگر از اهداف پژوهش سنجش نظریههای عصب-شناختی زبان و نظریه نحوی تصریف دوجزیی بر پایه دادههای حاصل از این مطالعه میباشد. نتایج حاصل از تحلیل داده های زبانی آزمودنیهای زبانپریش نشان میدهد که میزان اختلال آنان در تولید مقولات نقشی بسیار بیشتر از میزان اختلال درکی آنها از این مقولات بوده است. علاوه بر این، در میان مقولات مورد بررسی بیشترین اختلال مربوط به مقوله زمان بوده است که بر این اساس میتوان چنین نتیجه گرفت که مقوله زمان از سایر مقولات مورد بررسی آسیبپذیرتر بوده است و در قالب فرضیه هرس درختی شاید بتوان جایگاه آن را در نمودار درختی نحوی بالاتر از سایر فرافکنها دانست. همچنین وجود اختلاف معنادار آماری بین درک و تولید مقولههای زمان و مطابقه در هریک از زبانهای کردی و فارسی بیانگر جدایی بین این مقولات و تأیید فرضیه تصریف دوجزیی میباشد، یا به عبارتی باید گفت که زمان و مطابقه متعلق به دو فرافکن بیشینه و مستقل از یکدیگر هستند و اختلال در یکی الزاماً سبب اختلال در دیگری نمیشود. یافته مهم دیگر این پژوهش این است که یکسانی عملکرد بیماران در دو زبان کردی و فارسی بیانگر این مسئله است که این دو زبان به یک میزان دچار اختلال شدهاند و الگوی بازگشت زبانی در این زبانها تابع الگوی موازی میباشد. تجزیه و تحلیل خطاها در دو مقوله حذف و جانشینی عناصر نقشی نیز بیانگر این نکته است که میزان خطای جانشینی درهردو زبان کردی و فارسی بسیار بیشتر از خطای حذف میباشد. این یافته میتواند به ویژگی تصریفی بودن این دو زبان مربوط باشد. تحلیل کلی دادهها نشانگر آن است که اطلاعات مربوط به عناصر نقشی در ذهن آزمودنیهای زبانپریش پژوهش از بین نرفته است بلکه امکان بازیابی صحیح این اطلاعات برای بیماران وجود نداشته و دسترسی به آنها به سادگی امکانپذیر نمیباشد، و فرایند پردازش به نحوی آسیبدیدهاست لینک فایل دیجیتالی : https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/064d9bd85cb8c00deb262748e6b49651 لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=14649 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت مقایسه تاثیر روش تدریس فعالیت-محور و روش تدریس سنتی بر درک خواندن دانشآموزان کرد زبان پسر پایه دوم راهنمایی شهرستان بوکان درسال تحصیلی 1388 [پایاننامه کارشناسیارشد] (1388) / صالحی ، ابراهیم، نویسنده
نوع مدرک: برنامهها و فایلهای کامپیوتری سرشناسه صالحی ، ابراهیم، نویسنده عنوان : مقایسه تاثیر روش تدریس فعالیت-محور و روش تدریس سنتی بر درک خواندن دانشآموزان کرد زبان پسر پایه دوم راهنمایی شهرستان بوکان درسال تحصیلی 1388 [پایاننامه کارشناسیارشد] تکرار نام مولف : پدیدآور: ابراهیم صالحی استاد راهنما: احمد صدیقی استاد مشاور: شهلا رقیبدوست ناشر: تهران [ایران] : دانشگاه علامه طباطبائی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی سال نشر : 1388 یادداشت موضوع: آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی
رشته: علوم تربیتیشناسه افزوده : صدیقی ، احمد، استاد راهنما رقیبدوست ، شهلا، استاد مشاور توصیفگرها دانش آموز، پسر، روش های تدریس، روش تدریس تکلیف محور، درک خوانشی، کرد، مدرسه راهنمایی،بوکان، زبان فارسی،Student, Boy, Teaching methods, Task Oriented Teaching Method, Reading Comprehension, Kurd, Junior High School, Bukan, Persian Language چکیده : این تحقیق به منظور بررسی مقایسه تأثیر دو روش تدریس فعالیت-محور و سنتی بر درک خواندن فارسی دانشآموزان کرد زبان پسر پایه دوم راهنمایی شهرستان بوکان در سال 1388 انجام گرفت. فرضیههای مورد تحقیق عبارتند از: الف- روش تدریس فعالیت-محور به پیشرفت درک خواندن دانشآموزان کرد زبان کمک میکند. ب- روش تدریس سنتی به پیشرفت درک خواندن دانشآموزان کرد زبان کمک میکند. ج- بین روش تدریس سنتی و فعالیت- محور بر پیشرفت درک خواندن دانشآموزان تفاوت وجود دارد. جامعه آماری کلیه دانشآموزان پسر پایه دوم راهنمایی در شهرستان بوکان میباشد. نمونه این تحقیق 45 نفر میباشد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. روش تحقیق در مطالعه حاضر از نوع آزمایشی محسوب می-گردد. ابزار اندازهگیری پرسشنامه (20سوال) محقق ساخته می باشد. روایی پرسشنامه به وسیله اساتید تأیید و پایایی آن از طریق نرم افزار SPSS به دست آمد. در تحلیل دادهها علاوه بر روش آماری توصیفی (فراوانی، میانگین و درصد) در آمار استنباطی نیز از روش آزمون T استفاده گردید. نتایج بدست آمده بیانگر این است که با توجه به فرضیه اول روش تدریس فعالیت محور با 0/99 به پیشرفت درک مطلب کمک میکند. با توجه به فرضیه دوم روش تدریس سنتی نیز با همین درصد به پیشرفت درک مطلب کمک میکند و در نهایت اینکه بین روش تدریس فعالیت محور و سنتی در فرضیه سوم تفاوت وجود دارد و این تفاوت با 0/95به اثبات رسیده است. بنابراین، می-توان گفت که هر سه فرضیه معنادار است لینک فایل دیجیتالی : https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/73af969f694c2441aa1686536159ff10 لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=14382 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت