امروزه، یکی از موضوعات چالش برانگیز در سیاست بین الملل، منازعات قومیتی و ابعاد بین المللی ناشی از آنها است. پس از جنگ سرد، مفهوم و گستره ی تاثیر منازعات قومیتی، دستخوش تغییرات گسترده ای شده است و دیگر همانند گذشته تحت تاثیر سیاست های ابر قدرت ها نیست. در بعضی از موارد، دلیل بروز منازعات قومیتی، ساختار بین المللی به ویژه قدرتهای بزرگ و گاهی، عوامل داخلی مربوط به منازعات قومیتی، که در داخل کشور مربوطه و یا منطقه قرار دارند، می باشند. در این دوره، دیگر نمیتوان منازعات قومی را نادیده گرفت، به ویژه این منازعات در منطقه خاورمیانه که یکی از مراکز و کانونهای اصلی جنگ و کشمکش بین ادیان و هویتهای مختلف است و قدرتهای بزرگ دارای منافع گسترده سیاسی، اقتصادی و نظامی در منطقه هستند. بر اساس نظریه گسترش منازعه، هر کدام از منازعات مربوط به قومیت ها، دارای ابعاد مختلفی هستند که در این بین کردها یکی از این قومیت ها می باشد که در خاورمیانه منازعات مربوط به آنها در بسیاری از موارد، دارای ابعاد منطقهای و بینالمللی میباشد و قدرت های بزرگ همواره در این منازعات دارای منافع گسترده ای بوده اند