![]()
A Minimalist Investigation of Scrambling in Sulaymaniyah Kurdish (پایان نامه) (1401 = 2022) / Asma Seerwan ، Yaseen،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه Asma Seerwan ، Yaseen، عنوان : A Minimalist Investigation of Scrambling in Sulaymaniyah Kurdish (پایان نامه) تکرار نام مولف : أسماء سیروان یاسین ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان - دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1401 = 2022 صفحه شمار: ه.77ص ویژگی : مصور، جدول، نمودار یادداشت چکیده انگلیسی-فارسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه.ص: 77-70 عنوان دیگر بررسی کمینهگرایانه قلب نحوی در کردی سلیمانیهای شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات کریمی، یادگار، عبدالله کریم، ریبین، استاد راهنما توصیفگرها A-position جایگاه موضوعی information structure ساختار اطلاعی Kurdish کردی scrambling قلب نحوی movement حرکت A’-position جایگاه غیرموضوعی چکیده : This research seeks to characterize the descriptive as well as theoretical properties of scrambling in Central Kurdish (Sulaymaniyah variety). The major research questions of the current research were as follows: A) what types of constituents may undergo scrambling in Central Kurdish? B) What is the nature of the movement types and positions involved in scrambling? And C) what is semantic-discourse import of scrambled constituents?Addressing the major research questions, the following results and conclusions were obtained. Both arguments and adjuncts may undergo displacement as a result of scrambling in Kurdish. The syntactic categories affected by scrambling are DP, PP, VP and adjunct CPs. Kurdish displays all three of short-distance, mid-distance and long-distance scrambling. The result of the binding tests, shows that short-distance scrambling in Kurdish is an instance of A-movement. Crossover effects were not detected in short-distance scrambling, suggesting that A-movement is involved. The facts from parasitic gaps also provided another evidence in favor of the A-nature of short-scrambling. According to the binding test mid-distance scrambling is A-movement. However, evidence from crossover effects and licensing parasitic gaps points to the A’ nature of the landing site in mid-distance scrambling. This behavior presents a hybrid situation which is familiar from Webelhuth’s (1992) analysis of scrambling in German. The creation of new binding relations in long-distance scrambling is suggestive of A-movement. Evidence from crossover effects and licensing parasitic gaps, however, suggest that A’-movement is involved. Again, a hybrid situation emerges for long-distance scrambling, as it did for mid-distance scrambling. The scrambling in Kurdish does not alter the compositional semantics of the sentences, but it gives rise to new discourse interpretations. In particular, elements carrying old information scramble for new topic interpretations when unstressed. When stressed, the scrambled elements force an identificational focus reading. Because of this interpretive consideration, only definite-marked NPs can be scrambled to become new topics, whereas indefinite and bare NPs cannot. On the other hand, definite and indefinite NPs can scramble leftward to impart an identificational focus interpretation, whereas bare NPs cannot. This state of facts follows from the observation that only constituents bearing old information qualify as new topics, while new-information bearing constituents do not. On the other hand, identificational focus can be the quality of both definite and indefinite NPs
این پژوهش به توصیف ویژگیهای توصیفی و نظری قلب نحوی در زبان کردی مرکزی (گونه شهر سلیمانیه) میپردازد. سؤالات عمده پژوهشی تحقیق حاضر به شرح زیر بود: الف) چه نوع سازههایی امکان قلب نحوی دارند؟ ب) ماهیت انواع حرکت و جایگاهههای فرو در قلب نحوی چیست؟ و ج) تبعات معنایی-گفتمانی قلب نحوی چیست؟در تحلیل حاضر، که در چهارچوب برنامه کمینهگرا و مشخصاً رویکرد کارتوگرافی به انجام رسید، در پاسخ به سؤالات اصلی تحقیق، نتایج زیر به دست آمد. موضوعها و افزودهها هر دو ممکن است دستخوش قلب نحوی شوند. مقولههای نحوی متأثر از قلب نحوی عبارتند از گروه معرف، گروه حرف اضافه، گروه فعلی و گروه متممنمای افزودهای. در زبان کردی هر سه نوع قلب نحوی کوتاه-برد، میان-برد و دور-برد قابل مشاهده است. نتیجه آزمونهای مرجعگزینی نشان میدهد که قلب نحوی کوتاه-برد در زبان کردی از نوع حرکت موضوعی است. تاثیرات مرجعگذری در قلب نحوی کوتاه-برد مشاهده نمیشود، که این نیز گواهی بر ماهیت موضوعی بودن حرکت دخیل در قلب نحوی است. آزمون خلاء ثانویه نیز شاهد دیگری در تایید ماهیت موضوعی قلب نحوی کوتاه-برد است. آزمون تولید روابط مرجعگزینی جدید حاکی از موضوعی بودن قلب نحوی میان-برد است. با این حال، شواهد حاصل از مرجعگذری و خلاء ثانویه به غیرموضوعی بودن ماهیت حرکت قلب نحوی میان-برد دلالت دارد. این رفتار نمایانگر وضعیتی آمیخته است؛ آنگونه که در تحلیل وبلهوث (1992) از سرشت دوگانه قلب نحوی در آلمانی مشهو است. ایجاد روابط مرجعگزینی جدید در قلب نحوی دور-برد بر موضوعی بودن این حرکت دلالت دارد. با اینهمه، شواهد حاصل از اثرات مرجعگذری و خلاء ثانویه نشان میدهد که حرکت دخیل در قلب نحوی دور-برد از نوع غیرموضوعی است. مجدداً، این وضعیت آمیخته در قلب نحوی دور-برد مشابه وضعیت دوگانه در قلب نحوی میان-برد است. قلب نحوی در زبان کردی معنای ترکیبی/ انباشتی جملات را تغییر نمیدهد، اما باعث ایجاد تعبیرهای گفتمانی جدید میشود. به طور مشخص، عناصری که اطلاعات قدیمی را حمل میکنند، در صورت عدم پذیرش تکیه برای افاده مبتداشدگی جدید دستخوش قلب نحوی میشوند. در صورت تکیهبری، عناصر مقلوب خوانش کانون تقابلی میپذیرند. به دلیل این ملاحظات تفسیری، فقط گروههای اسمی معرفه، قابلیت تعبیر مبتدای جدید را دارند؛ در حالی که گروههای اسمی نکره این قابلیت را ندارند. از سوی دیگر، گروههای اسمی معرفه و نکره در صورت قلب نحوی میتوانند خوانش تاکید تقابلی داشته باشند، در مقابل، گروههای اسمی نامشخص نمی توانند چنین خوانشی داشته باشندلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15890 زبان مدرک : English زبان اصلی : English
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه کریم حمید ، هیرش، عنوان : استراتژی تابو و طفره در زبان فارسی و کُردی (پایان نامه) تکرار نام مولف : هیرش کریم حمید ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 صفحه شمار: ز ، 180 ص ویژگی : جدول، نمودار یادداشت چکیده فارسی + انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص 173-179 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات یعقوبی جنبهسرایی ، پارسا، استاد راهنما مالمیر ، تیمور، استاد مشاور توصیفگرها زبان فارسی Persian language زبان کُردی میانه Middle Kurdish language تابو Taboo خوشایندسازی Pleasantness الگوی وارن Warren pattern چکیده : تابوها مقولات و مفاهیمی هستند که بهواسطه حرمت عرفی، نظم و نزاکت اجتماعی، دینی و سیاسی و غیره از ذکر یا استفاده از آنها پرهیز میشود. مقوله تابو فرهنگ وابسته بوده و میزان تابو بودن آن از فرهنگی به فرهنگ دیگر و همچنین از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است و در هر زبانی نیز درجات مختلفی از محدودیت و ممنوعیت را برای گویشوران آن زبانها رقم خواهد زد. بر همین اساس کاربران زبان بنا به انواع تعهد، نگرانی یا ضرورت نظم اجتماعی، با وجوهی از روش¬ها از بکارگیری واژگان و تعابیر تابویی، طفره میروند، یکی از راهکارهای این جریان هم، استفاده از فرایند خوشایندسازی زبانی است. آنهم بهکاربردن آن دسته از کلمات و عباراتی است که در مقایسه با واژگانی تابویی نرمتر و ملائمتر هستند و نزد جامعه مقبولتر و زیباترند. در این نوشتار بر مبنای زبانشناسی اجتماعی و به شیوه توصیفی- تحلیلی، وجوه خوشایندسازی و چگونگی طفره رفتن گویشوران فارسیزبان و کُردیزبان (کُردی میانه) با تکیه بر الگویی «وارن 1992» طبقه¬بندی، دلالت¬یابی و تفسیر شده است. البته در مواردی هم بنا به ظرفیت داده¬ها از مفاهیم صورتبندی شده محققان دیگر بهره برده شده است. نتیجه نشان می¬دهد که بنا به بافت اجتماعی-فرهنگی حاکم بر جامعه موضوع تحقیق، پشتوانه اصلی خوشایندسازی مناسبات اخلاقی-اجتماعی، دینی، سیاسی و عرفی و روانی است و موضوعات و حوزههای خوشایندسازی نیز در هر دو زبان عمدتاً شامل موضوعات اخلاقی، دینی، سیاسی و عرفی است که وجه جنسی و جسمانی تابوها که ذیل امر اخلاقی و عرفی است، بیشتر از بقیه به چشم می¬آید. بر همین حسب گویشوران مذکور با گرایش به انواع شگردهای طفره با ساخت معنایی و صوری به خوشایندسازی زبانی روی آورده؛ که در این میان بکارگیری شگردهای استعاره، مجاز، واژگان مبهم، عبارات اشاره¬ای، هم¬معنایی، وامواژه، واژگان خنثیکننده بنا به ماهیت خاص خود، بیشتر در میان آنها رواج دارد
Taboos are categories and concepts that are avoided due to respect for custom, social order, politeness, religion and politics, etc. The category of taboo is dependent on culture and varies across cultures, societies, and languages. In addition, levels of restrictions and prohibitions have been identified for speakers of those languages. Hence, language users avoid using taboo words and phrases in different ways due to various commitments, concerns, or necessity of social order. The solution to this process is to use the language pleasantness. Therefore, words and phrases should be used that are more tactful and subtle than taboo words and are more acceptable and pleasant in society. In this article, on the sociolinguistics and in a descriptive-analytical method, the pleasant aspects and the way of avoiding Persian-speaking and Kurdish-speaking speakers (Middle Kurdish) have been classified, identified and interpreted based on the "Warren 1992" model. Of course, in some cases, the formulated concepts of other researchers have been used based on the capacity of the data. The results show that, depending on the socio-cultural context of society, the mainstay of pleasantness is moral, social, religious, political, customary and psychological relationships. So, Pleasantness matters and domains in both languages include mainly moral, religious, political, and customary subjects. Hence, the sexual and physical aspects of the moral and customary taboo stand out more than others. As a result, the speakers use a variety of avoidance techniques have turned to linguistic pleasantness by constructing it semantically and formallyمندرجات فهرست مقالات مستخرج از رساله- کریم حمید، هیرش و یعقوبی¬جنبه¬سرایی، پارسا (1400). وجوه خوشایندسازی در زبان کردی میانه، پژوهشنامه ادبیات کردی، شماره2، دوره7 (پیاپی 12) لینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15873 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
بازنمایى واقعیت وآرمان در شعر چپگرایی نو فارسی و کردی (اسماعیل شاهرودی، سیاوش کسرایی، عبدالله گوران و احمد دلزار) (پایان نامه) (1400) / عزیز مصطفی ، امید،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه عزیز مصطفی ، امید، عنوان : بازنمایى واقعیت وآرمان در شعر چپگرایی نو فارسی و کردی (اسماعیل شاهرودی، سیاوش کسرایی، عبدالله گوران و احمد دلزار) (پایان نامه) تکرار نام مولف : امید عزیز مصطفی ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 صفحه شمار: ه، 332 ص ویژگی : جدول یادداشت چکیده فارسی و انگلیسی و عربی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص. 321-332 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات یعقوبی جنبهسرایی ، پارسا، استاد راهنما چمنآرا ، بهروز، استاد راهنما توصیفگرها شعر نو فارسی New Persian Poetry الشعر الفارسی الجدید شعر نو کردی New Kurdish Poetry الشعر الکردی الجدید مارکسیسم Marxism المارکسیة حزب توده Tudeh Party حزب توده شعر چپ Left Poetry الشعر الیساری واقعیت Reality الواقع آرمان Ideal المثالی چکیده : ادبیات متعهد همواره منعکسکننده جهتگیریها و اندیشههای مبارزان علیه حکومتهای استبدادی بوده است. وجود رویدادهای عرصه اجتماعی و سیاسی زمینه مشترکی را در ادبیّات فارسی و کُردی برای حضور شاعران در این حیطه فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی، اسماعیل شاهرودی، عبدالله گوران و دلزار نیز از جهت زمینه اجتماعی، سیاسی، محتوا، فنون و راهبردهای زبانی در حوزه ادبیّات انتقادی و به ویژه در چارچوب ایدئولوژی چپ قرار میگیرند. در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی ضمن توصیف و تحلیل تکنیکهای مهم و کلیدی در زمینه بازتاب واقعیت و آرمان در اشعار چهار شاعر مذکور، ایدئولوژیها و سازوکارهای مختلف ادبی و ایدئولوژیک آنها توضیح و تبیین نموده و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. بررسی اشعار ایشان نشان میدهد که هر چهار شاعر، با استفاده از زبان شعری و خلق گفتمان انتقادی، پیوند ظریفی بین واقعیت و آرمان برقرار کردهاند و از رهگذر آن در مسیر آگاهیبخشی به ملت، از مبارزان پیشگام بودهاند. همچنین ساختار زبانی و مفهومی گفتمانهای شکل گرفته از اشعار آنان نیز حاکی از آن است که این شاعران در کنار تعهد به مبارزه و انتقاد با استفاده از استراتژیهای زبانی و قدرت تأثیرگذاری آن، گفتمان انتقادی یکدستی را در برابر سطله استبداد خلق کردهاند. گفتمان غالب در اشعار آنان با هدف پیروزی مبازران، ارائه راهکار مقاومت و اعتراض و ترسیم افقهای رهایی بنا شده است. به موازات این گفتمان، گفتمان مسلط دیگری در شعر آنان وجود دارد که برای بازنمایی تلخیهای نظام حکومت و با هدف مشروعیتزدایی از سلطه حاکمان صورتبندی شدهاست
Committed literature has always reflected the orientations and ideas of fighters against authoritarian regimes. The existence of social and political events has provided a common ground in Persian and Kurdish literature for the presence of poets in this field. The poems of Siavash Kasraei, Ismail Shahroudi, Abdullah Goran and Delzar are also in the critical field in terms of social, political context, content and language strategies, and especially in the framework of leftist ideology. In the present study, using analytical-descriptive method, while recognizing important and key techniques in the field of reflecting reality and ideals in the poems of four poets, their different ideologies and literary and ideological mechanisms are identified and analyzed. An examination of their poems shows that all four poets, by using poetic language and creating critical discourse, have established a delicate connection between reality and ideal, and through it, have been pioneers in the path of enlightening the fighting nation. Also, the linguistic and conceptual structure of the discourses formed in their poems indicate that these poets, in addition to the commitment to struggle and criticism using language strategies and its power of influence, have created an integrated critical discourse system against the tyranny. The dominant discourse in their poems is based on the victory of the fighters, offering a solution to resistance and protest, and drawing horizons of liberation. In addition, another dominant discourse in their poems reflects the bitterness of the government system with the aim of legitimizing the domination of the rulers
یعکس الأدب الملتزم دائمًا توجهات وأفکار المقاتلین ضد الأنظمة الاستبدادیة. لقد وفر وجود الأحداث الاجتماعیة والسیاسیة أرضیة مشترکة فی الأدب الفارسی والکردی لتواجد الشعراء فی هذا المجال. کما أن قصائد سیافاش کسرائی وإسماعیل شهرودی وعبدالله گوران ودلزار هی أیضًا فی الحقل النقدی من حیث السیاق الاجتماعی والسیاسی والمحتوى واستراتیجیات اللغة، وخاصة فی إطار الأیدیولوجیة الیساریة. فی هذه الدراسة، یتم استخدام المنهج الوصفی التحلیلی، مع التعرف على التقنیات المهمة والرئیسیة فی مجال عکس الواقع والمثل العلیا فی قصائد الشعراء الأربعة، وآلیاتهم الأدبیة والأیدیولوجیة وتحلیلها. یُظهر فحص قصائدهم أن الشعراء الأربعة جمیعًا، باستخدام اللغة الشعریة وخلق الخطاب النقدی، قد أقاموا علاقة دقیقة بین الواقع والمثل الأعلى، وکانوا من خلالها روادًا فی مجال توعیة الأمة المتحاربة. کما أن البنیة اللغویة والمفاهیمیة للخطابات آلتی تشکلت فی قصائدهم تشیر إلى أن هؤلاء الشعراء، بالإضافة إلى الالتزام بالنضال والنقد باستخدام استراتیجیات اللغة وقوة تأثیرها، قد خلقوا نظام خطاب نقدی متکامل ضد الاستبداد. والخطاب المهیمن فی قصائدهم یقوم على انتصار المقاتلین وتقدیم حل للمقاومة والاحتجاج ورسم آفاق التحریر. بالإضافة إلى ذلک، یعکس خطاب مهیمن آخر فی قصائدهم مرارة نظام الحکم بهدف إضفاء الشرعیة على هیمنة الحکاممندرجات فهرست مقالات مستخرج از رسالهعزیز مصطفی، امید؛ چمنآرا، بهروز و یعقوبی جنبهسرایی، پارسا، (1400). «بازنمایی واقعیت در شعر دو شاعر حزبی فارسی و کردی (اسماعیل شاهرودی و عبدالله گوران)»، دو فصلنامه ادبیات پارسی معاصر، دوره 11، شمارهی 1 لینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15892 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه حسین حمه ، همزه، عنوان : بررسی تطبیقى نظام وجهیت در زبانهای فارسى و کردى (پایان نامه) تکرار نام مولف : همزه حسین حمه ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1399 صفحه شمار: ل، 153 ص ویژگی : جدول، نمودار یادداشت چکیده فارسی و انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص 149-153 شناسه افزوده : علیاکبری ، نسرین، استاد راهنما دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات توصیفگرها وجه mood وجهیت modality کردی Kurdish فارسی Persian وجهنمایی modalization وجهسازى modulat چکیده : این پژوهش به معرفی، توصیف و تحلیل نقشگرایانه عناصر وجهی و نظام وجهیت در زبانهای فارسی و کردی (میانه/ سورانی) میپردازد. نخست، توصیف و دستهبندی عناصر وجهی در نظام وجهی این دو زبان در چهارچوب (پالمر، 2001) صورت میگیرد. سپس در بستر این توصیف و دستهبندی، به تحلیل وجهنمایی و نظام وجهیت در چهارچوب دستور نقشگرای نظامبنیان (هلیدی و متیسن، 2014) پرداخته میشود. به طور مشخص، دو پرسش اصلی مبنای توصیف و تحلیلهای این پژوهش را شکل میدهند. نخست، با تکیه بر جنبههای تطبیقی، الگوهای وجهنمایی در فارسی و کردی (میانه/ سورانی) کدامند؟ و دوم، نظام وجهیت در این دو زبان چگونه صورتبندی میشوند؟ در پژوهش حاضر پیکره زبانی (بدنه دادهها) به صورت میدانی، از طریق مصاحبه، و توزیع پرسشنامه از پیش طراحی شده ماکس پلانک فراهم آمده است. بررسی جامع دادهها، از زبان فارسی و گونههای مختلف زبان کردی میانى/ سورانی (اردلانی، مکری و سلیمانیهای)، نشان میدهد که وجهنمایی در این زبانها به صورت دوگانه اخباری/ التزامی است. به طور مشخص، تحلیل دادهها با صورت¬بندی ساختمان صرفی فعل در وجه التزامی هم در حال و هم در گذشته آغاز میشود. سپس کاربستهای وجه التزامی معرفی میشوند. بررسی و دستهبندی معنایی وجهیت در این زبانها حاکی از آن است که وجهیت گزارهای در بیشتر موارد به صورت معرفتی بازنمایی میشود، هرچند موارد معدودی از گواهنمایی نیز وجود دارد، که در دستهبندی (ویلت، 1988) در رده شواهد دسته سوم قرار میگیرند. گواهنمایی در این زبانها در ساختمان فعل به صورت وند ظاهر نمیشود؛ بلکه به صورت جمله مرکب رمزگذاری میشود. همچنین، در بررسی وجهیت رخدادی به تحلیل رفتار دو فعل وجهی «توانستن» و «بایستن» پرداخته میشود و مشخص میگردد که فعل «توانستن» در زمان گذشته قابلیت وجهیتنمایی دارد، حال آنکه فعل «بایستن» در معنای وجهیت رخدادی این قابلیت را ندارد. علاوه بر قیدها و افعال وجهی که عموماً در فارسی و کردی میانه (سورانی)، همچون سایر زبانها، منعکس کننده نظام وجهی هستند، ساختهایی دیگر شناسایی و معرفی میشوند که در بیان وجهیت نقش بازی میکنند؛ از آن جمله، ساخت مجهول برای بیان وجهیت رخدادی و ساخت استفهامی برای بیان قطعیت بالا در گزارههای غیر تحققی در بسیاری از این ساختها از منفیسازی گزاره نیز استفاده میشود. به طور مشخص، برای بیان قطعیت هرچه بیشتر در رخ دادن گزاره از نظر گوینده آن، از ترکیب منفیسازی و ساخت استفهامی و برای احتمال بسیار کم برای امکان وقوع یک رخداد از ترکیب منفیسازی و ساخت مجهول استفاده میشود.در بخش تحلیل نقشگرایانه وجهنمایی و وجهیت در این دو زبان، نخست، وجه، کارکرد نقشی وجه و قالب وجهی تعریف و عناصر آن شناسایی میشوند. به طور مشخص نشان داده میشود که از بین سه عنصر فاعل دستوری، ایستایی و افزوده وجهی که اجزای تشکیل دهنده قالب وجهی هستند، ایستایی در این زبانها عموماً نمود مستقل ندارد، بلکه طی فرایند ترکیب بر روی محمول ظاهر میگردد. در این خصوص، تاثیر آهنگ کلام در تعیین قالب¬های وجهی اخباری و پرسشی، به عنوان بخشی از ابزارهای دستوریسازی وجه مورد بحث قرار میگیرد. سپس وجهسازی و وجهنمایی در قالب نظام وجهیت در این زبانها مورد بررسی قرار میگیرد. با تکیه بر دادههای آماری نشان داده میشود که وجهسازی احتمال - وقوع غالباً توسط افعال و ساخت¬های بندی دستوریشده، و وجهسازی تکرار - وقوع عموماً توسط افزودههای وجهی انجام میگیرد. نتایج پژوهش، همچنین، نشان میدهد که وجهنمایی تکلیفی و تمایلی توسط افعال وجهی و ساختهای بندی انجام میپذیرد. در خصوص وجه التزامی، بررسی دادهها حاکی از آن است که این وجه فاقد نقش بینافردی در سطح بند است؛ و موجودیت آن وابسته به شرایط دستوری ویژه (قرار گیری در بند پیرو) و نقش بینافردی آن در سطح واحدهایی همچون فعل و گروه فعلی است
This thesis attempts to introduce and describe mood and modality terms in Kurdish (central varieties) and Persian, based on (Palmer, 2001). Moreover, in the context of the classification, an analysis of mood and modality will be offered within Systemic Functional Grammar (Halliday and Matthiessen, 2014). The body of data cited and utilized for the present study was collected using the distribution of a pre-designed questionnaire drawn from Max plank institute. A comprehensive survey of the data shows that modality in these languages displays s Declarative/ Subjunctive duality. To be more specific, data analysis begins with the morphological construction of the verb in both present and past tenses. Then, different usages of subjunctive form are illustrated. A semantic classification of modality in these languages shows that propositional modality is primarily shown through epistemic modality. Equally important, in terms of their behavior in event modality, two verbs (tawanestan, “can” and bayestan, “must”) show different behavior in the sense that the former can show modality in both present and past tenses, while the latter is capable of doing so only in the present tense. In addition to the adverbs and modal verbs, which generally show modality in Persian and Sorani, like many other languages, some other constructions are identified and introduced that play a role in expressing modality, such as passive construction (event modality) and interrogative (to express certainty in irrealis propositions). Negation is used in many of these constructions. Specifically, to express a high degree of certainty in the event's happening (from the speaker’s point of view), a combination of negation and interrogative is used; and to express a low probability of occurrence, a combination of negation and passive construction is used.Following the classification of the Mood and Modality terms, a functional analysis of the data is presented. In so doing, the mood constituent, as perceived in Systemic Functional Grammar, will be introduced. In that light, the mood constituent in Persian and Kurdish clauses will be delineated, with the subject, Finite, and mood adjuncts identified as the three main components of the mood constituent. The data analysis also suggests that Finite does not stand alone and needs to be conflated with the predicate. In terms of interpersonal metafunction, indicative (declarative and interrogative) and imperative moods are shown to be utilizing tone/intonation for interactional distinctions. As concerns the system of modality in Kurdish, modalization, and modulation will be discussed. The main grammatical categories used in Kurdish to represent modalization and modulation will be argued to be modal verbs and pseudo-grammaticalized modal clauses. Statistical data shows that mood adjuncts are only sporadically used in Kurdish, as opposed to Persian, to represent modality. The morphological subjunctive mood will be analyzed as being operative over verbal categories and hence not part of the mood constituentلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15871 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
بررسی تطبیقی تحول ساختهای فعلیِ بسیط به مرکب در زبانهای فارسی و کُردیِ سورانی امروز (پایان نامه) (1401 = 2022) / شفیق اسماعیل ، دنیا،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه شفیق اسماعیل ، دنیا، عنوان : بررسی تطبیقی تحول ساختهای فعلیِ بسیط به مرکب در زبانهای فارسی و کُردیِ سورانی امروز (پایان نامه) تکرار نام مولف : دریا شفیق اسماعیل ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان - دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1401 = 2022 صفحه شمار: ج.76ص ویژگی : جدول یادداشت چکیده فارسی - انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه.ص: 72-76 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات حسینپناهی ، فردین، استاد راهنما شکری رشید ، جیهاد، استاد مشاور توصیفگرها زبان فارسی Persian language زبان کُردی Kurdish language واژهسازی word formation اشتقاق derivation فعل بسیط simple verb فعل مرکب compound verb چکیده : زبانهای فارسی و کردی با توجه به گرایش طبیعی آنها به واژهسازی تصریفی از طریق ترکیبِ خطّی عناصر زبانی با یکدیگر، گرایش زیادی به تولید فعلهای مرکب دارند، چنانکه استفاده از فعل بسیط در این زبانها پیوسته در حال کاهش است و ساختهای متنوع و فراوان بسیط به ساختهای مرکب با فعلهای کمکی یکنواخت و انگشتشمار شکسته میشوند. این مسأله تأثیرات منفی در واژه¬سازی در حوزة اشتقاق بر جای گذاشته است. در این پژوهش، به منظور تبیین تفاوتها و تمایزها در ساخت فعلهای بسیط و مرکب در فارسی و کُردی؛ بررسی عوامل مؤثر در تحول فعلهای بسیط به مرکب در هر یک از این دو زبان؛ و تبیین نقش عواملی چون طبقه اجتماعی، تحصیلات و ایدئولوژی در بسامد و میزان کاربرد فعلهای بسیط و مرکب، با رویکردی تطبیقی، به بررسی ساختهای فعلی بسیط و مرکب (بهویژه ساختهای بسیط) در زبانهای فارسی امروز و کُردی سورانی امروز میپردازیم. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و دادهها به دو روش کتابخانهای و میدانی گردآوری شدهاند. نتایج تحقیق بیانگر تأثیر مؤلفههایی چون میزان تحصیلات، جغرافیا و مراودات اجتماعی در نوع و میزان کاربرد هر یک از ساختهای فعلی بسیط و مرکب در محاوره¬ی گویشوران بود. همچنین با وجود استعداد هر دو زبان فارسی و کردی در گرایش به سوی ساختهای فعلیِ مرکب، اما فراوانی و بسامد قابل توجه فعلهای پیشوندی در زبان کُردی بیانگر وجود پیوندهای عمیقتری با ساختهای فعلی بسیط در این زبان است
Persian and Kurdish languages, due to their natural tendency to refine words through linear combination of linguistic elements with each other, tend to produce compound verbs, as the use of expanded verbs in these languages is constantly decreasing and various and abundant constructions extending to composite structures are broken down with uniform and handful auxiliary verbs.This has had negative effects on word-making in the field of derivation. In this research, in order to explain the differences and distinctions in the construction of complex verbs in Persian and Kurdish, investigating the factors affecting the evolution of compound-extended verbs in each of these two languages, and explaining the role of factors such as social class, education and ideology in frequency and the application of complex verbs, with a comparative approach, to investigate the current constructs of expanded and compounded (especially expansionary constructions) Today's Persian and Sorani Kurdish languages are available today. The research method is descriptive-analytical. In the extraction of verbs (for the presented examples) certain textual corpora of Kurdish and Persian are used and only the text corpus written by educated people is not accepted and in order to achieve more accurate results in this field (especially in order to discover and evaluate effective extralingual factors), it is also fieldly collected from speakers of expanded and compound verbs. For this purpose, questions were prepared and the groups that reflected the totality of our statistical population were selected by "non-probability sampling" method and interviewed verbally and During the interview and oral questions, it was tried not to tell the subjects about the reason for the interview (and the subject of the investigation) in order to reduce the likelihood of the effect of the defaults and deliberately on the interview's "speech text" as much as possible. The results indicated the effect of components such as education, geography and social interactions on the type and application of each of the current expanded and compounded constructions in speakers' dialogue. Also, despite the talent of both Persian and Kurdish languages in the tendency towards current composite constructions, the considerable frequency and frequency of prefix verbs in the Kurdish language indicates deeper ties with the current constructions of the expansion in the this languageلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15889 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه کرمی ، مسعود، نویسنده عنوان : بررسی تطبیقی مضامین دینی و اخلاقی در امثال عربی و کردی (پایان نامه) تکرار نام مولف : مسعود کرمی ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان، دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1397 صفحه شمار: ب، 103ص مواد همراه : لوح فشرده یادداشت چکیده فارسی - انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص. 101-103 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات رسول نژاد ، عبدالله (1345 -)، استاد راهنما سرباز ، حسن (1353-)، استاد مشاور توصیفگرها ادبیات تطبیقی Adaptive Literature فرهنگ عامه Popular Culture مثل Parables مضامین دینی و اخلاقی Religious and Ethical Matters ادبیات عربی Arabic Literature ادبیات کردی Kurdish Literature چکیده : ادبیات تطبیقی نوعی پژوهش ادبی است که به بررسی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ادبیات قومی ملتها در طول تاریخ میپردازد. فرهنگ و ادبیات ملتهای عرب و کرد، تأثیر و تأثرات فراوانی را به خود دیده است. تأثیر فرهنگ اسلامی بر مردم مناطق کردنشین خاورمیانه نمونهای از گستردهترین این تبادلات فرهنگی است. مثلها به عنوان چکیده فرهنگ و ادبیات هر ملتی، بازتاب اندیشه و عقاید مشترک و مشابه با دیگر ملل و از سویی دیگر تمایزات فرهنگی هر ملت است.پژوهشگر در این پژوهش با روش توصیفی– تحلیلی به بررسی و تبیین شباهتها و تفاوتهای موجود در امثال عربی و کردی با مضامین دینی و اخلاقی پرداخته و معتقد است که سرشت و ویژگیهای انسانی مشترک و همچنین تأثیر فراوان فرهنگ اسلامی بر فرهنگ کردی و از سوی دیگر قرابت جغرافیایی، تجربیات و حوادث مشترک، دلیل شباهت بیشتر امثال مشابه این دو ملت است و تفاوتی که در مضامین برخی از امثال عربی و کردی وجود دارد، مربوط به برخی از تفاوتهای نژادی و زبانی، شرایط متفاوت محیط زندگی، جهانبینی و برداشت متفاوت از رویدادها است.این پژوهش با تبیین مفاهیم مشترک و متمایز رایج در میان مردم، شناخت ما را نسبت به اندیشهها، اعتقادات، دغدغهها و در کل، جلوههایی از فرهنگ دو ملت عرب و کرد بیشتر میکند
Comparative literature is a kind of literary research that examines the influence and influence of the ethnic literature of nations over the course of history. The culture and literature of the Arab and Kurdish people have had a great deal of influence and influence. The influence of Islamic culture on the people of Kurdistan is an example of the broadest of these cultural exchanges. Parables as the abstract of the culture and literature of nations, reflect the different ideas and cultural commonalities.Adaptive literature is a kind of literary research that examines the influence and influence of the ethnic literature of nations over the course of history. The culture and literature of the Arab and Kurdish people have had a great deal of influence and influence. The influence of Islamic culture on the people of Kurdistan is an example of the broadest of these cultural exchanges. Parables as the abstract of the culture and literature of nations, reflect the different ideas and cultural commonalities.In this research, the researcher has analyzed and explained the similarities and differences in the Arabic and Kurdish descriptive-analytical methods. He believes that the common human nature and characteristics as well as the great influence of Islamic culture on Kurdish culture and, on the other hand, the geographical proximity, experiences And common events are the reason for the similarities between the two nations, and the difference in the themes of some of the Arab and Kurdish dialects is related to racial and linguistic differences, different conditions of life, worldview and different perceptions of eventsThis study, by explaining the common and distinctive commonalities among the people, makes us more aware of our thoughts, beliefs and concerns and, in general, the effects of the culture of the two Arab and Kurdish peoplesلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15874 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
بررسی تطبیقی کارکرد افعال وجهی در زبانهای فارسی و کُردی (پایان نامه) (1400 = 2021) / محمد توفیق ، ههردی،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه محمد توفیق ، ههردی، عنوان : بررسی تطبیقی کارکرد افعال وجهی در زبانهای فارسی و کُردی (پایان نامه) تکرار نام مولف : ههردی محمد توفیق ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان - دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 = 2021 صفحه شمار: ب.75ص یادداشت چکیده فارسی - انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه.ص: 73-75 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات نقشبندی ، زانیار، استاد راهنما توصیفگرها وجهیت Faciality نظامهای وجهی Facial systems الزام وجهی Facial obligation امکان وجهی Facial possibility زبان فارسی Persian language گویش سورانی Sorani dialect چکیده : بررسی مقوله¬ی وجهیت و کارکردهای متنوع آن از بنیادیترین مباحث مطرح شده در دستورِ زبانهای ایرانی است. در این میان طبقهبندی عناصر بیانگر وجهیت نظیر ابزارهای تصریفی نشاندهنده¬¬ی وجه، افعال و قیود وجهی یکی از مهمترین حوزههای پژوهشی در این زمینه است. پژوهش حاضر در صدد است تا بهرهگیری از طبقهبندیهای به دست داده شده از سوی پالمر (1999و 2001) و ون درآوورا و پلانگیان (1998) به طبقهبندی افعال وجهی موجود در زبانهای فارسی و زبان کردی، گویش سورانی بپردازد و از این رهگذر کفایت توصیفی هر یک از رویکردهای فوقالذکر را در زبانهای مورد بررسی به شکلی داده محور ارزیابی نماید. در هر دو چارچوب نظری به کار گرفته شده در این پژوهش، مقوله¬ی وجهیت بر اساس تقابل میان مفاهیم امکان و الزام، تعریف و طبقهبندی میشود. پالمر (1999و 2001) در گام نخست، مقوله¬ی وجهیت را به دو دسته¬¬ی کلی وجهیت گزارهای و وجهیت رویدادی تقسیم میکند و در گام بعدی هر یک از این دو مقوله را به بخشهای جزئیتر طبقهبندی مینماید. در این راستا مقولات وجهیت معرفتی و گواهنمایی به مثابه¬ی زیربخشهای وجهیت گزارهای معرفی میشوند و مقولات وجهیت تکلیفی و پویا همچون زیربخشهای تشکیلدهنده-ی وجهیت رویدادی در نظر گرفته میشوند. در چارچوب ون درآوورا و پلانگیان (1998) مقوله¬ی وجهیت از تقابل امکان و الزام در چهار حوزه¬ی معنایی تعریف میشود؛ این حوزهها عبارتند از: حوزه¬ی درون-مشارکتکننده، حوزه¬ی برون- مشارکت کننده، حوزه¬ی تکلیفی و حوزه¬ی معرفتی. از آنجایی که بررسی مقوله¬ی وجهیت مستلزم در نظر گرفتن دادههای بافت محور است کوشش شده تا دادههای مربوط به زبان فارسی از دو رمان پرند¬ه¬ی من اثر فریبا وفی و نگران نباش اثر مهسا محب¬علی و دادههای موردنیاز برای بررسی وجهیت در گویش سورانی از رمانهای «حه¬سار و سه¬گه¬کانی باوکم» اثر شیرزاد حه¬سه¬ن و رمان«گره¬وی به¬ختی هه¬لاله» اثر عطا نهایی استخراج گردد. بررسی دادههای مربوط به زبانهای فارسی و کردی در نهایت نشان داد که رویکرد ون در آوورا و پلانگیان (1998) تصویر به مراتب کاملتری از افعال وجهی و کارکردهایشان در این دو زبان به دست میدهد. این نکته به وضوح در حوزهی درون مشارکت کننده در چارچوب ون درآوورا و پلانگیان (1998) مشاهده میشود. اگرچه درجهی امکان در حوزهی درون مشارکت کننده را در رویکرد ون درآوورا و پلانگیان (1998) میتوان همارز با مرتبهی امکان در طبقهبندی پالمر (2001) دانست، درجهی الزام را در حوزهی درون مشارکت کننده در رویکرد ون درآوورا و پلانگیان (1998) نمیتوان مترادف با مرتبهی الزام در طبقهبندی پالمر (2001) در نظر گرفت
The study of the category of aspect and its various functions is one of the most fundamental issues raised in the grammar of Iranian languages. According to the classical definition of objectivity, this grammatical-semantic category makes it possible for the speaker to make judgments about the content of sentence propositions. In fact, the aspect can crystallize the beliefs, emotions, positions and views of the author of any text. Among these, the classification of elements expressing the aspect such as descriptive tools indicating the aspect, verbs and object constraints is one of the most important research areas in this field. The present study seeks to use the classifications obtained by Palmer (1999 and 2001) and Van Dravora and Plangian (1998) to classify the present tense verbs in Persian and Kurdish languages (intermediate dialect) and through this descriptive sufficiency of each Evaluate the above approaches in a data-driven manner in the studied languages. In both theoretical frameworks used in this research, the category of objectivity is defined and classified based on the contrast between the concepts of possibility and obligation. Palmer (1999 and 2001(In the context of Van Dravora and Plangian (1998), Since the study of the category of aspect requires the consideration of context-based data, an attempt has been made to data related to the Persian language from the two novels My Bird by Fariba Wafi and Do Not Worry by Mahsa Mohebbaali and the data needed to examine the aspect in the Sorani dialect of The final gift effect should be extracted. Examination of data on Persian and Kurdish languages finally showed that Van's approach in Avora and Plangian (1998) provides a much more complete picture of verbs and their functions in these two languages. This is clearly seen in the area of the participant within Van Dravora and Plangian (1998). Although the degree of possibility within the participant domain within the approach of Van Dravora and Plangian (1998) can be equated with the degree of possibility in Palmer's classification (2001), the degree of obligation within the domain within the approach of Van Dravora and Plangian (1998) cannot be equated. Considered by the order of obligation in Palmer (2001) classification. In other words, the classification proposed by Palmer (2001) lacks a specific category for classifying the cases in which it is imposed due to the internal conditions of the actor. In contrast, the approach of Van Dravora and Plangian (1998) seems more complete because it has a specific category to represent this particular meaning. In addition, Van's approach in Avora and Plangian (1998) demonstrates a more complete division of obligation and possibility arising from customary conditions, laws, and norms. In the mentioned approach, the obligation and possibility arising from the circumstances are in the field of external participation of the participant and the obligation and possibility arising from customary laws and norms or the personal authority of the speaker are in the field of obligation and obligation. However, in Palmer (2001), all the above-mentioned requirements and facilities are presented in the form of a single category and a mandatory aspectلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=j [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15914 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
بررسی و مقایسۀ ترانههای فارسی و کردی از نظر علم بدیع (بر پایۀ ترانههای فارسی باباطاهر همدانی و ترانههای کردی گردآوری محمّد مکری) (پایان نامه) (1400) / محمود علی ، دلنیا،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه محمود علی ، دلنیا، عنوان : بررسی و مقایسۀ ترانههای فارسی و کردی از نظر علم بدیع (بر پایۀ ترانههای فارسی باباطاهر همدانی و ترانههای کردی گردآوری محمّد مکری) (پایان نامه) تکرار نام مولف : دلنیا محمود علی ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 صفحه شمار: ج، 157 ص یادداشت چکیده فارسی و انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص. 154-157 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات جباری ، نجمالدین، استاد راهنما توصیفگرها ترانه song دوبیتی couplet موسیقی music بدیع لفظی verbal novelty بدیع معنوی spiritual novelty باباطاهر Babataher محمد مُکری Mohammad Mokri چکیده : ترانه¬های فولکلور، نشان دهندۀ روح هنری افراد هر کشور و نوعی صدای مشترک درونی است. این ترانه¬ها پیوندی ناگسستنی با دلبستگی¬های عاطفی و اجتماعی افراد آن ملّت دارند. از آن جا که هر قوم و زبانی از ترانه بهره¬مند است با استفاده از روش پژوهش ادبیات تطبیقی می¬توانیم به بررسی جنبه¬های مختلف ترانه در میان اقوام و زبان¬های مختلف بپردازیم. بر همین اساس در پایان¬نامۀ حاضر براساس روش پژوهش توصیفی – تحلیلی به بررسی تطبیقی دانش بدیعی در دوبیتی¬های باباطاهر عریان با ترانه¬های کُردی گردآوری شده توسط محمد مکری می¬پردازیم. تا جنبه¬های زیبایی¬شناسی بدیع در سروده¬های آن¬ها مشخص شود. یافته-های پژوهش، حاکی از آن است که در این ابیات و اشعار، علاقۀ سرایندگان¬ آن¬ها به استفاده از صنایع بدیع لفظی بیشتر است و عامل موسیقی بیش از هر چیز دیگری مورد توجّه آن¬ها بوده است. از آن جا که دانش بدیع، دانشی رسمی و مکتبی است و سرایندگان این اشعار هم عامۀ مردم بوده¬اند که بهرۀ چندانی از دانش تخصصی ادبیات نداشته¬اند، بیشتر بر عامل شنوایی و موسیقی در این ترانه¬ها پرداخته شده است و استفاده از بدیع معنوی که نیازمند دانش تخصصی در این زمینه است، چندان مورد استفاده قرار نگرفته است
Folk songs reflect the artistic spirit of the people of each country and a kind of common inner voice. These songs are inextricably linked to the emotional and social attachments of the people of that nation. Since every ethnic group and language benefits from the song using the research method of comparative literature.We can explore different aspects of the song among different ethnicities and languages. Accordingly, in the present dissertation, based on the method of descriptive-analytical research, we will make a comparative study of novel knowledge in Babataher Aryan's couplets with Kurdish songs collected by Mohammad Mokri. To identify the novel aesthetic aspects in their poems. Findings of the research indicate that in these verses and poems, their poets are more interested in using innovative verbal crafts and the music factor has been considered more than anything else. Since novel knowledge is an official and scholastic knowledge and the composers of these poems were also common people who did not have much use of specialized knowledge of literature, more attention has been paid to the factor of hearing and music in these songs and the use of Spiritual innovation, which requires specialized knowledge in this field, has not been used muchلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=j [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15908 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه جلیلیان ، سمیرا، عنوان : بررسی کارتوگرافی توالی صفات در کردی کلهری (پایان نامه) تکرار نام مولف : سمیرا جلیلیان ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان - دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1401 = 2022 صفحه شمار: خ.108ص ویژگی : جدول، نمودار یادداشت چکیده فارسی - انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه.ص: 102-105 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات کریمی ، یادگار، استاد راهنما نقشبندی ، زانیار، استاد راهنما توصیفگرها کارتوگرافی Cartography توالی صفات Adjective order گویش کلهری Kalhori dialect نحو Syntax ساختار Structure چکیده : گویش¬های جنوبی زبان کردی از ناشناخته¬ترین گونه¬های این زبان هستند. فقدان پژوهش¬های نظامند در خصوص این گویش¬ها سبب شده بسیاری از خصوصیات آن¬ها در سطوح مختلف واجشناختی، صرفی و نحوی ناشناخته بماند. پژوهش حاضر درصدد است تا توالی صفات مرتبط با «اندازه»، «رنگ»، و «ملیت» را در گویش¬ کلهری، به مثابه یکی از اصلی¬ترین گونه¬های کردی جنوبی، در چارچوب رویکرد کارتوگرافی و مشخصاً براساس آرای (2010) Cinque تحلیل نماید. به باور (2010) Cinque توالی صفات در همۀ زبان¬های دنیا از یک الگوی جهانی پیروی می¬کنند و دیگر توالی¬های صفات از مشتقات همان توالی پایه هستند. جمع آوری دادهها در این پژوهش با بهرهگیری از پرسشنامه از پیشساخته و مصاحبه از گویشوران صورت گرفت. نتایج حاصل از بررسی و تحلیل توالی¬های مورد استفاده گویشوران در گویش کلهری، نشان داد که توالی رایج و بی¬نشان در این گویش نیز همسو با توالی ثابت مورد ادعای (2010) Cinque به عنوان توالی پایه از بیشترین بسامد برخوردار است. با این وجود، بررسی دادهها حاکی از این واقعیت تجربی بود که سایر توالی¬ها نیز از فراوانی قابل توجهی برخوردار هستند و از منظر توانش زبانی اهل زبان به عنوان الگوهای «نسبتاً» کاربردی مورد استفاده قرار میگیرند. در ادامه، با فرض بینشان بودن پربسامدترین توالی، به تحلیل و تبیین شیوه اشتقاق سایر توالیها پرداخته شد. مشخصاً، در تحلیل پیشنهادی، استدلال شد که توالیهای مشتق از توالی پایه حاصل کانونیسازی صفتهای مشخص و به تبع آن جابجایی نحوی و محدودیتهای حاکم بر بازنمایی ساختارهای نحوی حاصل از این جابجاییهاست. با این تبیین، ضمن صحه گذاشتن بر امکان جهان شمول بودن توالی پیشنهادی چینکوئه (2010)Cinque ، نشان داده شد که در زبانهایی که مستقلاً از انعطاف ساختاری در حاشیه چپ برخوردارند امکان جابجایی این توالی پایه بیشتر و پربسامدتر است
The southern dialects of the Kurdish language are among the most unknown varieties of this language. The lack of systematic research about these dialects has caused many of their characteristics to remain unknown at different phonological, morphological and syntactic levels. The current research aims to determine the sequence of adjective related to "size", "color", and "nationality" in the Kalhori dialect, as one of the main southern Kurdish varieties, in the framework of the cartographic approach and specifically based on Cinque (2010)). According to Cinque (2010), sequences of attributes in all languages of the world follow a universal pattern and other sequences of attributes are derivatives of the same basic sequence. Data collection in this research was done using a pre-made questionnaire and interviews with speakers. The results of the investigation and analysis of the sequences used by the speakers in the Kalhori dialect showed that the common and unmarked sequence in this dialect has the highest frequency in line with the fixed sequence claimed by Cinque (2010) as the basic sequence. Nevertheless, the examination of the data indicated the empirical fact that other sequences also have a significant frequency and are used as "relatively" useful patterns from the perspective of the linguistic ability of the native speakers. In the following, assuming that the most frequent sequence is unsigned, the method of derivation of other sequences was analyzed and explained. Specifically, in the proposed analysis, it was argued that the sequences derived from the basic sequence are the result of the focalization of specific attributes and, accordingly, the syntactic displacement and the restrictions governing the representation of the syntactic structures resulting from these displacements. With this explanation, while validating the universal possibility of Cinque's proposed order (2010), it was shown that in languages that independently have structural flexibility in the left periphery, it is possible to move this base sequence more and more frequentlyلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15899 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
بررسی گروههای حرف اضافهای در ساخت سببی زبان کردی (گویش بانهای) (پایان نامه) (1400 = 2021) / فاروقی ، سولاف،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه فاروقی ، سولاف، عنوان : بررسی گروههای حرف اضافهای در ساخت سببی زبان کردی (گویش بانهای) (پایان نامه) تکرار نام مولف : سولاف فاروقی ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان - دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 = 2021 صفحه شمار: ه.69ص ویژگی : جدول، نمودار یادداشت چکیده فارسی - انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه.ص: 67-69 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات کریمی ، یادگار، استاد راهنما عثمانی ، مژگان، استاد مشاور توصیفگرها ساخت سببی Causative construction سببیسازی Causation کردی سورانی Sorani Kurdish گروه حرف اضافه PP ساخت الحاقی Aplictive چکیده : ساختار نحویِ زبان¬های طبیعی، همواره دارای پیچیدگی¬های مختص به خود میباشد که در خدمتِ بیان اندیشهی انسان است. ساخت سببی، بهعنوان یکی از ساختهای نحوی در زبان کردی است، که به گویشور این اجازه را می¬دهد تا علاوهبر صورت بی¬نشان جمله، مفاهیمی را که در صورت نشاندار جملات وجود دارد بیان کند. به تعبیری دیگر با به کاربستن ساخت سببی، گویشور عامل دیگری به درون جمله اضافه می¬کند که بهعنوان مسبِب در سطح نحوی و معنایی عمل می¬کند. کردی سورانی با داشتن صورت¬هایی خاص برای بیان ساخت سببی، نوعی زبان¬ویژگی را همخوان با قواعد و چارچوب¬های جهانی زبان¬ها در اختیار دارد که می¬تواند ساخت سببی را در الگوی مشخصی بیان کند. پژوهش حاضر با تکیه بر دادههایی از کردی سورانی که از طریق بررسیهای میدانی و شم زبانی نگارنده بدست آمده است، سعی دارد تا ساخت سببی در کردی سورانی را توصیف و تبیین نماید. بررسی¬ها نشان می¬دهد که ساخت سببی در کردی سورانی در صورت¬های لازم پادمفعولی، متعدی یک مفعولی و مجهول در کردی سورانی کاربرد دارد. این در حالی است که در صورت لازمِ پاد کنایی و متعدی¬های دومفعولی کاربرد ساخت سببی بسیار نادر است و عملا می¬توان آن را نادیده گرفت. در این پژوهش نشان می¬دهیم که هستهی حرف اضافه “pe”، در ساختهای سببی لازم و متعدیِ یادشده وظیفهی معرفی موضوع سببی غیرگزینششده توسط فعل را به عهده دارد. همچنین نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ساخت سببی در کردی سورانی، همان ساخت الحاقی فرودین است. و نیز این که موضوع الحاقی سببی در جایگاه متمم هسته الحاقی و مفعول مستقیم در جایگاه مشخصگر هسته الحاقی قرار میگیرد
The syntactic structure of natural languages always has its complexities, which serves to express human thought. The causative construction is one of the syntactic constructions in Kurdish, which allows the speaker to express, in addition to the unmarked form of the sentence, the concepts that exist in the case of the marked sentence. In other words, by using causative construction, the speaker adds another factor into the sentence that acts as a causative at the syntactic and semantic level. Sorani Kurdish, with its special forms for expressing causative construction, has a kind of characteristic language in accordance with the rules and frameworks of languages that can express causative construction in a specific pattern. The present study, based on data from Sorani Kurdish obtained through field studies and the author's linguistic intuition, tries to describe and explain the causative construction in Sorani Kurdish. Studies show that the prepositional causative construction in Sorani Kurdish is used in the unaccustive, transitive and passive in Sorani Kurdish. However, unergative and ditarnstive of causative construction is very rare and can be practically ignored if necessary. In this research, we show that the head of the preposition pe, in the intranstive and transitive causative constructions, is responsible for introducing the causative argument not selected by the verbلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15881 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
برنامهریزی زبان و کارکرد آن در تصریف فعل در نوشتار کردی جنوبی (کردی کلهری) (پایان نامه) (1399 = 2021) / جعفریمهر ، انسیه،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه جعفریمهر ، انسیه، عنوان : برنامهریزی زبان و کارکرد آن در تصریف فعل در نوشتار کردی جنوبی (کردی کلهری) (پایان نامه) تکرار نام مولف : انیسه جعفریمهر ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان - دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1399 = 2021 صفحه شمار: ز.143ص ویژگی : جدول یادداشت چکیده فارسی - انگلسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه.ص: 133-143 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات دهقان ، مسعود، استاد راهنما چمنآرا ، بهروز، استاد مشاور توصیفگرها برنامهریزی زبان Language planning معیارسازی standardization صرف فعل inflection کردی جنوبی Southern Kurdish چکیده : نوشتن به یک زبان، یکی از راه¬های حفظ آن زبان است و نوشتار، الگوهای خاص خود را دارد. در رسانه¬های نوشتاری گونۀ زبانی کردی جنوبی، شواهدی از فقدان یک روش یکدست در نوشتار، به ویژه از نظر قواعد دستورزبان، به چشم می¬خورد. این تفاوت¬ها در واقع در حد تفاوت¬های لهجه¬ای در این گونۀ زبانی است، اما همین تفاوت¬های اندک، به واسطۀ نام¬گذاری¬های متعدد، باعث ایجاد نگرش واگرایانه در میان گویشوران شده¬است. آموزش به زبان مادری که یکی از اصول بنیادین حقوق بشر است، در گرو برنامه¬ریزی و آماده¬سازی منابع آموزشی است.این مهم در گرو دست¬یابی به قواعدی کلی و یک دست است که بتوان بر مبنای آن، کتب آموزشی این گونۀ زبانی را تدوین کرده و آن را به یک برنامۀ آموزشی تبدیل نمود. با دست یافتن به یک گونۀ نوشتاری معیار، آموزش زبان آسان شده و محتملاً تقویت¬کنندۀ احساس تعلق نمودن همۀ گویشوران این گونۀ زبانی، به یک گونۀ زبانی واحد خواهد بود. به این منظور، پژوهش حاضر در بستر نظری دست به برنامه¬ریزی زبان زده است. اساس برنامه¬ریزی زبانی این پژوهش، تمرکز بر صرف فعل در نوشتار گونۀ زبانی کردی جنوبی است که در دو مرحلۀ گردآوری اطلاعات و برنامه¬ریزی انجام می-گیرد. در مرحلۀ گردآوری اطلاعات، صرف مصدرهای کردن، دادن، دیدن، آمدن، آوردن، شنیدن، توانستن، خواستن و گفتن در زمان¬های گذشتۀ ساده، حال کامل، گذشتۀ استمراری، گذشتۀ کامل، گذشتۀ التزامی، حال اخباری و حال التزامی تهیه شده است و در مرحلۀ برنامهریزی، از طریق واج¬شناسی زایشی صورت¬های زیرساختی این تنوعات مشخص شده¬اند و در نتیجه به کمک صورت¬های زیرساختی، جمعیت گویشوران هریک از صورت¬های روساختی و نگاهی به الگوهای پربسامد در رسانه¬های نوشتاری و در چارچوب ویژگی¬های زبانی مجموعۀ زبان کردی و شاخه¬های آن، الگویی پیشنهادی برای صرف فعل در نوشتار معیار گونۀ زبانی کردی جنوبی به دست آمد
One of the ways keeping a language is to write that language. Writing has its own specific patterns. There is evidence of a lack of a well-defined approach in Southern Kurdish writing, especially in terms of grammatical rules. These differences are similar to dialectal differences in this language variety. But because of numerous nominations, these small differences have led to divergent attitudes among speakers. Education in the mother tongue is one of the fundamental principles of human rights. It depends on planning and preparing of educational resources. It is important to achieve a definitive rule to be able to compile textbooks and turn it into an educational program. By achieving a standard writing style, language learning will be facilitated and it will probably reinforce the sense of belonging of all speakers of this variety to a single language variety. For this purpose, the aim of the present study was to investigate language planning in the theoretical context. In this study, the basis of language planning is to focus on the use of verb in the writing system of the Southern Kurdish carried out in two stages of data collection and planning. In data collection stage, the focus of this study is on the conjugation of verbs; such as see, come, bring, give, hear, be able, and say in the simple past, present perfect, past continuous, past perfect tenses, past and present subjunctive mood and present indicative mood. In the planning stage, the deep structure forms of these variations have been identified through generative phonology. As a result, a suggestive pattern was obtained for the inflection of verbs in the standard writing of the Southern Kurdish. This pattern was defined based on deep structure forms, surface structure forms and the most frequent patterns in the media. The provided pattern is in accordance with linguistic features of this Kurdish dialect and its branchesلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15882 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
تاثیرات محدودیت هسته-انتها بر هسته-انتها در ساختار سازهای کردی-گویش اردلانی (پایان نامه) (1398) / میهمی ، سامان، نویسنده
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه میهمی ، سامان، نویسنده عنوان : تاثیرات محدودیت هسته-انتها بر هسته-انتها در ساختار سازهای کردی-گویش اردلانی (پایان نامه) تکرار نام مولف : سامان میهمی ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان، دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1398 صفحه شمار: ح، 139ص ویژگی : جدول، نمودار مواد همراه : لوح فشرده یادداشت چکیده فارسی -انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص. 132-137 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات کریمی ، یادگار (1360-)، استاد راهنما توصیفگرها محدودیت هسته-انتها بر هسته انتها FOFC توالی خطی Word Order خطیسازی Linearization اصل تناظر خطی LCA کردی Kurdish چکیده : در این پژوهش به بررسی محدودیت هسته-انتها بر هسته-انتها در کردی اردلانی میپردازیم. بر اساس این محدودیت، اگر یک گروه هسته-ابتدا به عنوان متمم ِهستهی یک گروه هسته-انتها انتخاب شود و هر دوی این هستهها عضو فرافکن گسترده یکسانی باشند، ساخت حاصل غیردستوری خواهد بود. بدین ترتیب ساختار [αP [βP β ϒP] α] غیردستوری است. محدودیت نامبرده دو جنبهی ساختاری و خطی دارد، بنابرین روش خطیسازی ساختار، نباید ترتیب ناقض محدودیت هسته-انتها بر هسته-انتها را تولید کند. در پژوهش حاضر به صورت کلی اصل تناظر خطی برای خطیسازی مدنظر قرار گرفته است. در کردی اردلانی، جایگاه مفعول سرنخهایی از تاثیر محدودیت هسته-انتها بر هسته-انتها را نشان میدهد . در مواردی که مفعول گروه متممنماست در چینش خطی بعد از گروه فعلی قرار میگیرد و در مواردی که مفعول گروه اسمی است قبل از گروه فعلی قرار میگیرد. با استدلالهایی نظری و به کمک شواهد دادهای مشخص میشود که در کردی اردلانی مفعول به جایگاهی بالاتر در حاشیه چپ جمله در چارچوب نظریه روگرفت حرکت میکند و اینکه گروه متممنما بعد از گروه فعلی قرار میگیرد بخاطر تاثیری است که محدودیت هسته-انتها بر هسته-انتها به عنوان یک صافی در رابط نحو-نمود آوایی اعمال میکند. در ساخت فعل سبک شاهد نقض ظاهری محدودیت هسته-انتها بر هسته-انتها در برخی موارد معدود هستیم. در این موارد متممِ جزء پیشفعل در چینش خطی، بعد از جزء پیشفعل و قبل از فعل کمکی قرار میگیرد که ظاهراً نقض این محدودیت است. با بررسی دقیقتر مشخص میشود که مقوله جزء پیشفعل در چنین ساختی به سادگی قابل تعیین نیست، از این رو میتوان گفت این عناصر ازعضو فرافکن گسترده +V نیستند و در نتیجه نقض محدودیت رخ نمیدهد. با در نظر گرفتن تکواژ æ در گروه اسمی به عنوان هسته معرفگی و با حضور یکی از هستههای عدد، صفت اشاره و یا کمیتنما در گروه اسمی با نقض این محدودیت مواجه خواهیم بود. در این مورد هسته معرفگی در جایگاهی بالاتر از هستههای مذکور فرض شده است و تکواژ æ حاصل مطابقه مشخصهای از هسته معرفگی است که از طریق صفت اشاره بر روی اسم تجلی آوایی مییابد. بدین ترتیب محدودیت مذکور نقض نمیشود. از دیگر نتایج این پژوهش معرفی ساختار سلسلهمراتبی برای کردی اردلانی، پیشنهاد روشی برای خطیسازی ساختار و نشان دادن حرکت فعل اصلی به هسته زمان است
The current study attempts to investigate hierarchical structure of Ardalani Kurdish, according to Final-Over-Final Constraint (FOFC) which has been claimed to be a syntactic universal (Sheehan et. Al, 2017). FOFC does not licence a construction in which a head-initial phrase is immediately c-selected by a head in a head-final phrase (*[αP [βP β ϒP] α]). Thus, the linearization theory must exclude such a word order. In current study, generally, Linear Correspondence Axiom (LCA) is the theory, according to which hierarchical structure is mapped to linear order. Object position in Ardaladi Kurdish, proves to be one of the FOFC effects in Kurdish. When the object is a DP it precedes the verb in the word order, while when it is a CP it follows it. According to some theoretical backgroung and data evidence support, it has been concluded that object moves up in the structure to the left periphery of the sentence. This movement happens according to Copy Theory (Chomsky, 1993). When the object is a DP the copy in the left periphery and when it is a CP the low copy is licenced to be linearized by FOFC, otherwise FOFC violation order is produced. In Light Verb Constructions (LVCs) some preverb parts precede their complement which precedes the light verb. This is a FOFC violating order, at least apparently. Probing this constructions, we found out that the category of this preverb parts can not be determined easily. Hence, they are called category-less and do not belong to +V extended projection and consequently FOFC is not violated. Furthermore, considering %% as determiner in Kurdish DP, on one hand it appears at the end of the phrase and on the other hand NumP, DemP and QP are head-initial, so FOFC is violated. Following Sheehan et.al (2017:170) we consider that morpheme as agreement of some φ-feature of D head on N head. So, as D is a head in a position high in the construction, FOFC is not violated. Besides this, hierarchical structure of the sentence in Kurdish has been presented, a theory to linearize the structure and verb head-movement to Tense head has been arguedلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15879 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه کاکل بارانی ، هزرت، عنوان : تحلیل تطبیقی اشتقاق در زبان فارسی و زبان کردی (بادینی) (پایان نامه) تکرار نام مولف : هزرت کاکل بارانی ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 صفحه شمار: د ،66 ص ویژگی : جدول کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه:67-69 ص شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات پارسا ، احمد، استاد راهنما نقشبدی ، زانیار، استاد مشاور توصیفگرها اشتقاق تێکەڵ Derivation مشتق لێگیراو Derivative پیشوند پێشگر prefix پسوند پاشگر infix میان وند نێوانوند suffix چکیده : زایایی زبان یکی از مهم¬ترین خصوصیاتِ موجود در زبان بشری است که از طرق مختلف از جمله واژه¬سازی پدیدار می¬شود. واژه¬سازی به عنوان نشانۀ مهم زایایی در سطح صرفی زبان، اشکال و انواع گوناگونی را شامل می¬شود که اشتقاق یکی از آن¬ها است. اشتقاق یکی از فرایندهای پرکاربرد در واژه¬سازی در زبان¬های مختلف است. این فرایند، در زبان فارسی و زبان کُردی لهجۀ بادینی نیز بسامد بسیاری دارد. با توجّه به اهمیّت این فرایند در واژه¬سازی و نیز کاربرد آن در گونه¬های مختلف زبان فارسی و زبان کُردی، نگارندۀ این پژوهش، تحقیقات خود را بر این حوزه متمرکز کرده است تا از جنبه¬های پنهان اشتقاق با استفاده از داده¬های پژوهشی و در چارچوب یک پژوهش تطبیقی، پردهبردارد. داده¬های پژوهش حاضر از طریق بررسی و نمونه¬برداری از فرهنگ فارسی معین و فرهنگ کرمانجی ـ انگلیسی چایت به دستآمده است، و بر پایۀ رویکرد دستور نویسان فارسی و کردی تشریح گردیده است. نتایج پژوهش حاضر از الگوی دقیق به کارگیری وندها در زبان فارسی و زبان کُردی لهجۀ بادینی خبر می¬دهند، کُردی بادینی و فارسی از وندهای مشترکی برای فرایند اشتقاق در واژه¬سازی بهره می¬برند، هم¬چنین هر یک از دو گونۀ یادشده، وندهای خاص خود را دارند. زبان کُردی لهجۀ بادینی و زبان فارسی به طور کلی از جمله گونه¬هایی هستند که به صورت مشخصی تمایل به پسوندمحور بودن، دارند از این رو کاربرد پسوند در این دو گونه بیش از پیشوند است. همچنین کاربرد میان¬وند در دو گونۀ بادینی و فارسی بسیار اندک است، از این رو می-توان سهم اصلی اشتقاق را در واژه¬سازی به پسوندها و پیشوندهای موجود در این دو گونه نسبت داد
زایایی زمان یەکێ لە گرینگترین تایبەتمەندییەکانی زمانی مرۆڤە کە لە ڕێگای جۆراوجۆر وەکوو وشهسازی بەدی دێن. وشهسازی وەکوو نیشانەیەکی گرینگی زایایی لە ئاستی وشهسازی زمان، بیچم و چەشنی جۆراوجۆر لەخۆ دەگرێ کە تێکەڵ یەکیک لەوانەیە. تێکەڵ یەکێ لە پرۆسەکانی گرینگ لە زمانگەلی جیاوازە. ئەم پرۆسە، لە زمانی فارسی و کوردی زاراوەی بادینییش فرەپاتی زۆری هەیە. بە سەرنجدان بە بایەخی ئەم پرۆسە لە وشەسازی و هەروەها بەکارهێنانی لە چەشنەکانی جیاوازی زمانی فارسی و زمانی کوردی، نووسەری ئەم توێژینەوەیە، لێکۆڵینەوەکانی خۆی لە سەر ئەم چوارچێوەیە داناوە تاکوو لە لایەنەکانی شاراوەی تێکەڵ بە کەڵکوەرگرتن لە دەیتاکانی توێژینەوە و لە چوارچێوەی توێژینەوەیەکی بەراوردکارانە، پەردە لادات. دەیتاکانی توێژینەوەی بەردەست لە ڕێگای لێپرسینەوە و وێنەهەڵکرتن لە فەرهەنگی مۆعیین و فەرهەنگی کرمانجی-انگلیسی چایت بەدەست هاتووه، و به پێی ڕوانگەی ڕیزماننووسانی فارسی و کوردی شرۆڤە دراوە. دەرەنجامەکانی توێژینەوەی بەردەست هەواڵ لە نموونەی وردی بەکارهێنانی وەندەکان لە زمانی فارسی و زمانی کوردی زاراوەی بادینی دەدات. کوردی بادینی و فارسی لە وەندگەلێکی هاوبەش بۆ پرۆسەی تێکەڵ لە وشەسازی سود وەردەگرن. هەروەها هەرکام لە چەشنەکانی ئاماژە پێکراو، وەندی تایبەت بەخۆیان هەیە. زمانی کوردی زاراوەی بادینی و زمانی فارسی بە شێوەی گشتی چەشنگەلێکن کە بە شێوەیەکی دیاریکراو بەروە پاشگرتەوەری دەچن، بەم هۆیەوە کاری پاشگر لەم دو چەشنەدا زیاتر لە پێشگرە. هەروەها کاری نێوان وەند لە دو جۆری بادینی و فارسی زۆر کەمه، لەم ڕووەوە دەتوانین بەشی سەرەکی تێکەڵ لە وشەسازی بە پاشگر و پێشگرەکانی ئەم دو چەشنە ببەستینەوە
The generativity of language is one of the most important characteristics of human language that manifests itself in various ways, including word formation. Word formation as an important sign of fertility at the morphological level of language includes various forms and types Derivation is one of them. Derivation is one of the most widely used processes in word formation in different languages. This process has many frequencies in Persian and Badini dialects. Considering the importance of this process in word formation and its application in different types of Persian and Kurdish languages, the author of this research has focused his research on this field in order to cover the hidden aspects of derivation using data. And in the context of a comparative study. The data of the present study have been obtained by reviewing and sampling the specific Persian culture and the Kermanji-English culture of Chait, and have been described based on the approach of Persian and Kurdish grammarians. The results of the present study indicate the exact pattern of the use of vowels in Persian and Kurdish dialects of Badini dialect. Badini Kurdish and Persian are common vowels for the derivation process in Use word-building, Also, each of these two species has its own vowels. The Kurdish language Badini dialect and the Persian language in general are among the species that tend to be suffix-oriented, so the use of suffixes in these two species is more than the prefix. Also, the use of the middle word in both Badini and Persian is very small, so the main contribution of derivation in word formation can be attributed to the suffixes and prefixes in these two speciesلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15906 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
تحلیل تطبیقی اشعار فولکلوریک فارسی و کُردی از منظر درون-مایهای (پایان نامه) (1401 = 2022) / سالح عوسمان الباجلان ، ئاران،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه سالح عوسمان الباجلان ، ئاران، عنوان : تحلیل تطبیقی اشعار فولکلوریک فارسی و کُردی از منظر درون-مایهای (پایان نامه) تکرار نام مولف : ئاران سالح عوسمان الباجلان ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان - دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1401 = 2022 صفحه شمار: ه.70ص ویژگی : مصور(بخشی رنگی)، جدول، نمودار یادداشت چکیده فارسی - انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه.ص: 69-70 شناسه افزوده : شیخ احمدی ، سید اسعد، استاد راهنما دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات حسن پور ، هیوا، استاد مشاور توصیفگرها ادبیات عامیانه folk literature ادبیات فارسی Persian literature ادبیات کُردی Kurdish literature ترانه song معما riddle چکیده : ادبیات عامیانه، ادبیاتی طبیعی و برآمده از دل جامعه است که نیاز به کوشش و تلاش زیادی ندارد بلکه سیر طبیعی فرهنگ، تاریخ، اقتصاد و... همگی در شکل¬گیری آن نقش اصلی و اساسی دارند. در این پژوهش به بررسی و تحلیل تطبیقی ادبیات عامیانه در اشعار فارسی و کُردی پرداخته شده است. روش انجام پژوهش توصیفی – تحلیلی است که بر اساس مطالعات کتابخانه¬ای انجام شده است. ضرورت انجام این پژوهش در این نکته است که در ادبیات تطبیقی باید موضوع واحدی وجود داشته باشد تا بتوان بر اساس آن به نتایج مشخص دست یافت و ادبیات عامیانه وجه اشتراک این بررسی است که می¬توان نمودها و برجستگی¬های آن را در این دو زبان نشان داد و تفاوت¬ها و شباهت¬های ادبیات عامیانه در این دو زبان را بررسی و تحلیل کرد. نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که: تفاوت¬های ادبیات عامیانه در هر دو زبان نیز دیده می¬شود. بدون اشاره به نوع تفاوت¬ها می¬توان گفت که وجود تفاوت در هر ساحتی و لو ادبیات عامیانه، امری کاملاً طبیعی است. چون محیط، فرهنگ، عرف، اخلاقیات و تمام مواردی که بر ذهن، فکر، اندیشه و نگرش انسان¬ها تأثیر می¬گذارند از یک مکان به مکان دیگر متفاوت است. حتی نمی¬توان زیبایی شناسی حاکم بر یک فرهنگ را با فرهنگ دیگر کاملاً منطبق دانست بنابراین وجود این تفاوت¬ها یک امر کاملاً طبیعی و عادی است. همچنین میتوان بیان نمود که اشعار عامیانۀ فارسی به ترانه¬ها و معماها قابل تقسیم¬بندی است و اشعار عامیانۀ کُردی نیز به ترانه¬ها در انواع آن و موضوعات مختلفی مانند زنان و زیبایی¬های آن¬ها و... قابلیت تقسیم¬بندی دارد. آنچه در تطبیق این دو ادبیات قابل توجه است، آن است که در ادبیات عامیانۀ کُردی تا حدود بیشتری، مباحث به صورت عیان¬تر و آشکارتر بیان می¬شود. شاید دلیل اصلی این مسأله را روح حاکم بر فرهنگ جغرافیایی دانست که ادبیات هر جامعه¬ای بر اساس فرهنگ حاکم بر آن جامعه قابلیت تعریف، توصیف، تحلیل و بررسی دارد
Folk literature is a natural literature that emerges from the heart of the society, which does not require a lot of effort, but the natural course of culture, history, economy, etc., all play a major role in its formation. In this research, comparative analysis of folk literature in Persian and Kurdish poems has been done. The research method is descriptive-analytical based on library studies. The necessity of conducting this research is that there must be a single topic in comparative literature so that specific results can be achieved based on it, and folk literature is the common feature of this review, and its features and highlights can be found in these two. language and analyzed the differences and similarities of folk literature in these two languages. The results of this research show that: the differences of folk literature can be seen in both languages. Without referring to the type of differences, it can be said that the existence of differences in any field and in folk literature is completely natural. Because the environment, culture, customs, ethics and all the things that affect the mind, thought, thought and attitude of humans are different from one place to another. It is not even possible to consider the aesthetics of one culture to be completely compatible with another culture, so the existence of these differences is a completely natural and normal thing. It can also be stated that Persian folk poems can be divided into songs and riddles, and Kurdish folk poems can also be divided into songs in their types and various topics such as women and their beauty and... has a clause What is remarkable in the comparison of these two literatures is that in Kurdish folk literature, the topics are expressed more openly and to a greater extent. Perhaps the main reason for this issue is the spirit that governs the geographical culture, that the literature of any society can be defined, described, analyzed and analyzed based on the culture that governs that societyلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15880 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
تطبیق فرم و محتوای برگردانهای کردی پیرمرد (حاجی توفیق) از اشعار فارسی (پایان نامه) (1400) / خدر حمزه ، فرهاد،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه خدر حمزه ، فرهاد، عنوان : تطبیق فرم و محتوای برگردانهای کردی پیرمرد (حاجی توفیق) از اشعار فارسی (پایان نامه) تکرار نام مولف : فرهاد خدر حمزه ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 صفحه شمار: ب، 93 ص یادداشت چکیده فارسی و انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص. 91-93 شناسه افزوده : شیخ احمدی ، سید اسعد، استاد راهنما دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات توصیفگرها پیرمرد Piramerd برگردانهای کردی Kurdish Translations اشعار فارسی Persian Poems رباعیات ابوسعید ابوالخیر Abu Sa’id Abu’l-Khayr’s Quatrains چکیده : پیرمرد (حاجی توفیق) از شاعران پرکار و نامور کرد عراق و زاده سلیمانیه است، موضوعات اشعار وی وطن دوستی عشق و دلداری، و موضوعات تعلیمی و اجتماعی و گاهی آینی و دینی است. وی علاوه بر زبان کردی بر زبانهای عربی و فارسی و ترکی نیز تسلط و آشنایی کافی داشته است. بخشی از دیوان اشعار وی شامل برگردانهای کردی از اشعار فارسی گویان است. که برخی از آنها به فارسی گویان کرد زبان هم عصر او اختصاصی دارد و بخش دیگر برگردانهای کردی از اشعار شاعران کلاسیک ایران چون ناصر خسرو سعدی و سنای و شاعران دوره صفوی و قاجاری است. در این پژوهش کلیه برگردانهای کردی وی از اشعار فارسی بررسی شده است و نمایان آمده است. که در بیشینه موارد همان وزنها و قوالب اشعار فارسی را در برگردانهای کردی خویش رعایت کرده است و در مواردی نیز ترجمهای آزاد از اشعار فارسی فراهم آورده است و گاهی نیز در ترجمه کردی، قوالب شعری را دیگرگون کرده است. وی رباعیات شیخ ابوسعید ابوالخیر را نیز در همان وزن و قالب به کردی در آورده است
Piramerd (Haji Tawfiq) is one of the most prolific and famous Kurdish poets in Iraq who was born in Sulaymaniyah. The subjects of his poems are patriotism, love and consolation, and educational, social and sometimes religious matters. In addition to Kurdish, he was fluent in Arabic, Persian, and Turkish languages. Part of his collection of poems includes Kurdish translations of Persian poems some of which translated from the works of his contemporary Kurdish poets who wrote Persian poetry. The other part is Kurdish translations of the poems of classical Iranian poets including Nasir Khusraw, Saadi, Sanai, and poets of the Safavid and Qajar periods. In this research, all his Kurdish translations of Persian poems have been demonstrated and examined. In most of the cases, he has observed the same weights and forms of Persian poems in his Kurdish translations; in some cases, he has provided free translations of Persian poems; and, he has sometimes changed the forms of poetry in Kurdish. He has translated Sheikh Abu Sa’id Abu’l-Khayr’s quatrains into Kurdish keeping the Persian weight and formatلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15885 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت