چکیده : | این پژوهش به معرفی، توصیف و تحلیل نقشگرایانه عناصر وجهی و نظام وجهیت در زبانهای فارسی و کردی (میانه/ سورانی) میپردازد. نخست، توصیف و دستهبندی عناصر وجهی در نظام وجهی این دو زبان در چهارچوب (پالمر، 2001) صورت میگیرد. سپس در بستر این توصیف و دستهبندی، به تحلیل وجهنمایی و نظام وجهیت در چهارچوب دستور نقشگرای نظامبنیان (هلیدی و متیسن، 2014) پرداخته میشود. به طور مشخص، دو پرسش اصلی مبنای توصیف و تحلیلهای این پژوهش را شکل میدهند. نخست، با تکیه بر جنبههای تطبیقی، الگوهای وجهنمایی در فارسی و کردی (میانه/ سورانی) کدامند؟ و دوم، نظام وجهیت در این دو زبان چگونه صورتبندی میشوند؟ در پژوهش حاضر پیکره زبانی (بدنه دادهها) به صورت میدانی، از طریق مصاحبه، و توزیع پرسشنامه از پیش طراحی شده ماکس پلانک فراهم آمده است. بررسی جامع دادهها، از زبان فارسی و گونههای مختلف زبان کردی میانى/ سورانی (اردلانی، مکری و سلیمانیهای)، نشان میدهد که وجهنمایی در این زبانها به صورت دوگانه اخباری/ التزامی است. به طور مشخص، تحلیل دادهها با صورت¬بندی ساختمان صرفی فعل در وجه التزامی هم در حال و هم در گذشته آغاز میشود. سپس کاربستهای وجه التزامی معرفی میشوند. بررسی و دستهبندی معنایی وجهیت در این زبانها حاکی از آن است که وجهیت گزارهای در بیشتر موارد به صورت معرفتی بازنمایی میشود، هرچند موارد معدودی از گواهنمایی نیز وجود دارد، که در دستهبندی (ویلت، 1988) در رده شواهد دسته سوم قرار میگیرند. گواهنمایی در این زبانها در ساختمان فعل به صورت وند ظاهر نمیشود؛ بلکه به صورت جمله مرکب رمزگذاری میشود. همچنین، در بررسی وجهیت رخدادی به تحلیل رفتار دو فعل وجهی «توانستن» و «بایستن» پرداخته میشود و مشخص میگردد که فعل «توانستن» در زمان گذشته قابلیت وجهیتنمایی دارد، حال آنکه فعل «بایستن» در معنای وجهیت رخدادی این قابلیت را ندارد. علاوه بر قیدها و افعال وجهی که عموماً در فارسی و کردی میانه (سورانی)، همچون سایر زبانها، منعکس کننده نظام وجهی هستند، ساختهایی دیگر شناسایی و معرفی میشوند که در بیان وجهیت نقش بازی میکنند؛ از آن جمله، ساخت مجهول برای بیان وجهیت رخدادی و ساخت استفهامی برای بیان قطعیت بالا در گزارههای غیر تحققی در بسیاری از این ساختها از منفیسازی گزاره نیز استفاده میشود. به طور مشخص، برای بیان قطعیت هرچه بیشتر در رخ دادن گزاره از نظر گوینده آن، از ترکیب منفیسازی و ساخت استفهامی و برای احتمال بسیار کم برای امکان وقوع یک رخداد از ترکیب منفیسازی و ساخت مجهول استفاده میشود.در بخش تحلیل نقشگرایانه وجهنمایی و وجهیت در این دو زبان، نخست، وجه، کارکرد نقشی وجه و قالب وجهی تعریف و عناصر آن شناسایی میشوند. به طور مشخص نشان داده میشود که از بین سه عنصر فاعل دستوری، ایستایی و افزوده وجهی که اجزای تشکیل دهنده قالب وجهی هستند، ایستایی در این زبانها عموماً نمود مستقل ندارد، بلکه طی فرایند ترکیب بر روی محمول ظاهر میگردد. در این خصوص، تاثیر آهنگ کلام در تعیین قالب¬های وجهی اخباری و پرسشی، به عنوان بخشی از ابزارهای دستوریسازی وجه مورد بحث قرار میگیرد. سپس وجهسازی و وجهنمایی در قالب نظام وجهیت در این زبانها مورد بررسی قرار میگیرد. با تکیه بر دادههای آماری نشان داده میشود که وجهسازی احتمال - وقوع غالباً توسط افعال و ساخت¬های بندی دستوریشده، و وجهسازی تکرار - وقوع عموماً توسط افزودههای وجهی انجام میگیرد. نتایج پژوهش، همچنین، نشان میدهد که وجهنمایی تکلیفی و تمایلی توسط افعال وجهی و ساختهای بندی انجام میپذیرد. در خصوص وجه التزامی، بررسی دادهها حاکی از آن است که این وجه فاقد نقش بینافردی در سطح بند است؛ و موجودیت آن وابسته به شرایط دستوری ویژه (قرار گیری در بند پیرو) و نقش بینافردی آن در سطح واحدهایی همچون فعل و گروه فعلی است
This thesis attempts to introduce and describe mood and modality terms in Kurdish (central varieties) and Persian, based on (Palmer, 2001). Moreover, in the context of the classification, an analysis of mood and modality will be offered within Systemic Functional Grammar (Halliday and Matthiessen, 2014). The body of data cited and utilized for the present study was collected using the distribution of a pre-designed questionnaire drawn from Max plank institute. A comprehensive survey of the data shows that modality in these languages displays s Declarative/ Subjunctive duality. To be more specific, data analysis begins with the morphological construction of the verb in both present and past tenses. Then, different usages of subjunctive form are illustrated. A semantic classification of modality in these languages shows that propositional modality is primarily shown through epistemic modality. Equally important, in terms of their behavior in event modality, two verbs (tawanestan, “can” and bayestan, “must”) show different behavior in the sense that the former can show modality in both present and past tenses, while the latter is capable of doing so only in the present tense. In addition to the adverbs and modal verbs, which generally show modality in Persian and Sorani, like many other languages, some other constructions are identified and introduced that play a role in expressing modality, such as passive construction (event modality) and interrogative (to express certainty in irrealis propositions). Negation is used in many of these constructions. Specifically, to express a high degree of certainty in the event's happening (from the speaker’s point of view), a combination of negation and interrogative is used; and to express a low probability of occurrence, a combination of negation and passive construction is used.Following the classification of the Mood and Modality terms, a functional analysis of the data is presented. In so doing, the mood constituent, as perceived in Systemic Functional Grammar, will be introduced. In that light, the mood constituent in Persian and Kurdish clauses will be delineated, with the subject, Finite, and mood adjuncts identified as the three main components of the mood constituent. The data analysis also suggests that Finite does not stand alone and needs to be conflated with the predicate. In terms of interpersonal metafunction, indicative (declarative and interrogative) and imperative moods are shown to be utilizing tone/intonation for interactional distinctions. As concerns the system of modality in Kurdish, modalization, and modulation will be discussed. The main grammatical categories used in Kurdish to represent modalization and modulation will be argued to be modal verbs and pseudo-grammaticalized modal clauses. Statistical data shows that mood adjuncts are only sporadically used in Kurdish, as opposed to Persian, to represent modality. The morphological subjunctive mood will be analyzed as being operative over verbal categories and hence not part of the mood constituent |