واقع در: سنندج
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه حسین حمه ، همزه، عنوان : بررسی تطبیقى نظام وجهیت در زبانهای فارسى و کردى (پایان نامه) تکرار نام مولف : همزه حسین حمه ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1399 صفحه شمار: ل، 153 ص ویژگی : جدول، نمودار یادداشت چکیده فارسی و انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص 149-153 شناسه افزوده : علیاکبری ، نسرین، استاد راهنما دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات توصیفگرها وجه mood وجهیت modality کردی Kurdish فارسی Persian وجهنمایی modalization وجهسازى modulat چکیده : این پژوهش به معرفی، توصیف و تحلیل نقشگرایانه عناصر وجهی و نظام وجهیت در زبانهای فارسی و کردی (میانه/ سورانی) میپردازد. نخست، توصیف و دستهبندی عناصر وجهی در نظام وجهی این دو زبان در چهارچوب (پالمر، 2001) صورت میگیرد. سپس در بستر این توصیف و دستهبندی، به تحلیل وجهنمایی و نظام وجهیت در چهارچوب دستور نقشگرای نظامبنیان (هلیدی و متیسن، 2014) پرداخته میشود. به طور مشخص، دو پرسش اصلی مبنای توصیف و تحلیلهای این پژوهش را شکل میدهند. نخست، با تکیه بر جنبههای تطبیقی، الگوهای وجهنمایی در فارسی و کردی (میانه/ سورانی) کدامند؟ و دوم، نظام وجهیت در این دو زبان چگونه صورتبندی میشوند؟ در پژوهش حاضر پیکره زبانی (بدنه دادهها) به صورت میدانی، از طریق مصاحبه، و توزیع پرسشنامه از پیش طراحی شده ماکس پلانک فراهم آمده است. بررسی جامع دادهها، از زبان فارسی و گونههای مختلف زبان کردی میانى/ سورانی (اردلانی، مکری و سلیمانیهای)، نشان میدهد که وجهنمایی در این زبانها به صورت دوگانه اخباری/ التزامی است. به طور مشخص، تحلیل دادهها با صورت¬بندی ساختمان صرفی فعل در وجه التزامی هم در حال و هم در گذشته آغاز میشود. سپس کاربستهای وجه التزامی معرفی میشوند. بررسی و دستهبندی معنایی وجهیت در این زبانها حاکی از آن است که وجهیت گزارهای در بیشتر موارد به صورت معرفتی بازنمایی میشود، هرچند موارد معدودی از گواهنمایی نیز وجود دارد، که در دستهبندی (ویلت، 1988) در رده شواهد دسته سوم قرار میگیرند. گواهنمایی در این زبانها در ساختمان فعل به صورت وند ظاهر نمیشود؛ بلکه به صورت جمله مرکب رمزگذاری میشود. همچنین، در بررسی وجهیت رخدادی به تحلیل رفتار دو فعل وجهی «توانستن» و «بایستن» پرداخته میشود و مشخص میگردد که فعل «توانستن» در زمان گذشته قابلیت وجهیتنمایی دارد، حال آنکه فعل «بایستن» در معنای وجهیت رخدادی این قابلیت را ندارد. علاوه بر قیدها و افعال وجهی که عموماً در فارسی و کردی میانه (سورانی)، همچون سایر زبانها، منعکس کننده نظام وجهی هستند، ساختهایی دیگر شناسایی و معرفی میشوند که در بیان وجهیت نقش بازی میکنند؛ از آن جمله، ساخت مجهول برای بیان وجهیت رخدادی و ساخت استفهامی برای بیان قطعیت بالا در گزارههای غیر تحققی در بسیاری از این ساختها از منفیسازی گزاره نیز استفاده میشود. به طور مشخص، برای بیان قطعیت هرچه بیشتر در رخ دادن گزاره از نظر گوینده آن، از ترکیب منفیسازی و ساخت استفهامی و برای احتمال بسیار کم برای امکان وقوع یک رخداد از ترکیب منفیسازی و ساخت مجهول استفاده میشود.در بخش تحلیل نقشگرایانه وجهنمایی و وجهیت در این دو زبان، نخست، وجه، کارکرد نقشی وجه و قالب وجهی تعریف و عناصر آن شناسایی میشوند. به طور مشخص نشان داده میشود که از بین سه عنصر فاعل دستوری، ایستایی و افزوده وجهی که اجزای تشکیل دهنده قالب وجهی هستند، ایستایی در این زبانها عموماً نمود مستقل ندارد، بلکه طی فرایند ترکیب بر روی محمول ظاهر میگردد. در این خصوص، تاثیر آهنگ کلام در تعیین قالب¬های وجهی اخباری و پرسشی، به عنوان بخشی از ابزارهای دستوریسازی وجه مورد بحث قرار میگیرد. سپس وجهسازی و وجهنمایی در قالب نظام وجهیت در این زبانها مورد بررسی قرار میگیرد. با تکیه بر دادههای آماری نشان داده میشود که وجهسازی احتمال - وقوع غالباً توسط افعال و ساخت¬های بندی دستوریشده، و وجهسازی تکرار - وقوع عموماً توسط افزودههای وجهی انجام میگیرد. نتایج پژوهش، همچنین، نشان میدهد که وجهنمایی تکلیفی و تمایلی توسط افعال وجهی و ساختهای بندی انجام میپذیرد. در خصوص وجه التزامی، بررسی دادهها حاکی از آن است که این وجه فاقد نقش بینافردی در سطح بند است؛ و موجودیت آن وابسته به شرایط دستوری ویژه (قرار گیری در بند پیرو) و نقش بینافردی آن در سطح واحدهایی همچون فعل و گروه فعلی است
This thesis attempts to introduce and describe mood and modality terms in Kurdish (central varieties) and Persian, based on (Palmer, 2001). Moreover, in the context of the classification, an analysis of mood and modality will be offered within Systemic Functional Grammar (Halliday and Matthiessen, 2014). The body of data cited and utilized for the present study was collected using the distribution of a pre-designed questionnaire drawn from Max plank institute. A comprehensive survey of the data shows that modality in these languages displays s Declarative/ Subjunctive duality. To be more specific, data analysis begins with the morphological construction of the verb in both present and past tenses. Then, different usages of subjunctive form are illustrated. A semantic classification of modality in these languages shows that propositional modality is primarily shown through epistemic modality. Equally important, in terms of their behavior in event modality, two verbs (tawanestan, “can” and bayestan, “must”) show different behavior in the sense that the former can show modality in both present and past tenses, while the latter is capable of doing so only in the present tense. In addition to the adverbs and modal verbs, which generally show modality in Persian and Sorani, like many other languages, some other constructions are identified and introduced that play a role in expressing modality, such as passive construction (event modality) and interrogative (to express certainty in irrealis propositions). Negation is used in many of these constructions. Specifically, to express a high degree of certainty in the event's happening (from the speaker’s point of view), a combination of negation and interrogative is used; and to express a low probability of occurrence, a combination of negation and passive construction is used.Following the classification of the Mood and Modality terms, a functional analysis of the data is presented. In so doing, the mood constituent, as perceived in Systemic Functional Grammar, will be introduced. In that light, the mood constituent in Persian and Kurdish clauses will be delineated, with the subject, Finite, and mood adjuncts identified as the three main components of the mood constituent. The data analysis also suggests that Finite does not stand alone and needs to be conflated with the predicate. In terms of interpersonal metafunction, indicative (declarative and interrogative) and imperative moods are shown to be utilizing tone/intonation for interactional distinctions. As concerns the system of modality in Kurdish, modalization, and modulation will be discussed. The main grammatical categories used in Kurdish to represent modalization and modulation will be argued to be modal verbs and pseudo-grammaticalized modal clauses. Statistical data shows that mood adjuncts are only sporadically used in Kurdish, as opposed to Persian, to represent modality. The morphological subjunctive mood will be analyzed as being operative over verbal categories and hence not part of the mood constituentلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15871 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه نگهدار ، مسعود، عنوان : ساخت اطلاع و بازنمایی آن در کردی اردلانی (پایان نامه) تکرار نام مولف : مسعود نگهدار ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1399 صفحه شمار: د، 90 ص ویژگی : جدول، نمودار یادداشت چکیده فارسی و انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص 89-90 شناسه افزوده : دهقان ، مسعود، استاد راهنما دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات توصیفگرها کردی اردلانی Ardalani Kurdish ساخت اطلاع information structure اطلاع کهنه old information اطلاع نو new information مبتدا topic کانون focus چکیده : مطالعات مربوط به ساختِ اطلاع و نحوۀ بازنمایی آن در سطح جمله به دوران پیدایش زبانشناسی نوین و آثار زبانشناسانِ مکتب پراگ دردهۀ 1920 و پس از آن باز میگردد. در ی اخیر، مطالعۀ ساختِ اطلاع دوباره مورد توجّه زبانشناسان نقشگرایی همچون هلیدی، والدووی و لَمبرِکت قرارگرفته است. پرسش اصلی زبانشناسان این است که چرا گویشوران زبانها برای بیان معنا و مفهومی واحد در موقعیتهای ارتباطی مختلف، ساختهای دستوری گوناگونی را استفاده میکنند. لَمبرِکت (1994) معتقد است که ساخت جمله برداشتهای گوینده را از وضعیت ذهنی شنونده در یک موقعیّت ارتباطی منعکس میکند. این رابطۀ میان فرضهای گوینده و ساخت جملات زبان در بخشی از دستور به نام ساختِ اطلاع کنترل میشود. این بخش شامل مقولههایی مانند تصریح، پیشانگاشته، فعالسازی، تشخیصپذیری مصداقهای کلام و روابط کاربردشناختی مبتدا و کانون است. پژوهش حاضر به بررسی ساخت اطلاع جمله و بازنمایی الگوها وروابط کاربردشناختی آن در کردی اردلانی پرداخته که بر اساس نظریۀ لَمبرِکت (1994) انجام گرفته است. دادههای گردآوری شده در پنج فصل تنظیم شده است و حدود 70 پارهگفتار است که از مکالمات روزمرۀ گویشوران شهر سنندج و اطراف آن گردآوری و انتخاب شدهاند. یافتهها و نتایج این پژوهش بیانگر آن است که ساخت اطلاع در جملات کردی اردلانی بیشتر بر پایۀ دو رابطۀ کاربردشناختی مبتدا و کانون بازنمایی میشود و ساخت مبتدا- کانونی، ساخت بینشان در این زبان است و اکثر تکیهها در پارهگفتارهای کردی اردلانی، به صورت تکیۀ کانونی بهکار رفتهاند. همچنین، انواع ساخت کانونی در دادههای زبانی شکل میگیرد و اکثر آنها از نوع کانون گزارهای است. اکثر جملات بهکار رفته توسط گویشوران دارای ساخت ساده هستند و زبان کردی، بهطور کلی، برای بازنمایی ساختِ اطلاع از ابزارهای نحوی، آوایی و ساختواژی مختلف بهره میگیرد
Studies on information structure and the way of its representation at the sentence level goes back to the rise of modern linguistics and the work of Prague school linguists in the 1920s and beyond. In recent decades, the study of information structure has received the attention of orthographic linguists, such as Halliday, valldouvi, and Lambreckt. The main question of linguists is why linguists use different grammatical structures to express the same meaning and concept in different communication situations. Lambreckt (1994) argues that sentence structure reflects the speaker's perceptions of the listener's mental state in a communicative situation. This relationship between the speaker's hypotheses and the structure of sentences is controlled in a part of the command called information structure. This section includes such categories as explicitness, presupposition, activation, specification, verbal referents, and Topic-Focus pragmatic relations. The present study investigates the information structure of utterances and the representation of patterns and its pragmatic relations in Ardalani Kurdish based on Lambreckt's (1994) theory. The collected data has been organized in five chapters and about 70 utterances which have been collected and selected from the daily conversations of the Ardalani Kurdish speakers. The findings and results of this study indicated that the information structure in Ardalani Kurdish sentences is mostly represented on the basis of two pragmatic relations of Topic and Focus, and Topic-Focus construction is an unmarked construction in this Kurdish dialect, and most of the accents in this dialect is focus accents. Also, the types of Focus constructions are formed in linguistic data, but most of them are Propositional Focus. Most of the sentences used by speakers have simple construction, and Kurdish generally uses various syntactic, phonetic, and morphologic tools to represent information structureلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15872 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه کریم حمید ، هیرش، عنوان : استراتژی تابو و طفره در زبان فارسی و کُردی (پایان نامه) تکرار نام مولف : هیرش کریم حمید ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 صفحه شمار: ز ، 180 ص ویژگی : جدول، نمودار یادداشت چکیده فارسی + انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص 173-179 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات یعقوبی جنبهسرایی ، پارسا، استاد راهنما مالمیر ، تیمور، استاد مشاور توصیفگرها زبان فارسی Persian language زبان کُردی میانه Middle Kurdish language تابو Taboo خوشایندسازی Pleasantness الگوی وارن Warren pattern چکیده : تابوها مقولات و مفاهیمی هستند که بهواسطه حرمت عرفی، نظم و نزاکت اجتماعی، دینی و سیاسی و غیره از ذکر یا استفاده از آنها پرهیز میشود. مقوله تابو فرهنگ وابسته بوده و میزان تابو بودن آن از فرهنگی به فرهنگ دیگر و همچنین از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است و در هر زبانی نیز درجات مختلفی از محدودیت و ممنوعیت را برای گویشوران آن زبانها رقم خواهد زد. بر همین اساس کاربران زبان بنا به انواع تعهد، نگرانی یا ضرورت نظم اجتماعی، با وجوهی از روش¬ها از بکارگیری واژگان و تعابیر تابویی، طفره میروند، یکی از راهکارهای این جریان هم، استفاده از فرایند خوشایندسازی زبانی است. آنهم بهکاربردن آن دسته از کلمات و عباراتی است که در مقایسه با واژگانی تابویی نرمتر و ملائمتر هستند و نزد جامعه مقبولتر و زیباترند. در این نوشتار بر مبنای زبانشناسی اجتماعی و به شیوه توصیفی- تحلیلی، وجوه خوشایندسازی و چگونگی طفره رفتن گویشوران فارسیزبان و کُردیزبان (کُردی میانه) با تکیه بر الگویی «وارن 1992» طبقه¬بندی، دلالت¬یابی و تفسیر شده است. البته در مواردی هم بنا به ظرفیت داده¬ها از مفاهیم صورتبندی شده محققان دیگر بهره برده شده است. نتیجه نشان می¬دهد که بنا به بافت اجتماعی-فرهنگی حاکم بر جامعه موضوع تحقیق، پشتوانه اصلی خوشایندسازی مناسبات اخلاقی-اجتماعی، دینی، سیاسی و عرفی و روانی است و موضوعات و حوزههای خوشایندسازی نیز در هر دو زبان عمدتاً شامل موضوعات اخلاقی، دینی، سیاسی و عرفی است که وجه جنسی و جسمانی تابوها که ذیل امر اخلاقی و عرفی است، بیشتر از بقیه به چشم می¬آید. بر همین حسب گویشوران مذکور با گرایش به انواع شگردهای طفره با ساخت معنایی و صوری به خوشایندسازی زبانی روی آورده؛ که در این میان بکارگیری شگردهای استعاره، مجاز، واژگان مبهم، عبارات اشاره¬ای، هم¬معنایی، وامواژه، واژگان خنثیکننده بنا به ماهیت خاص خود، بیشتر در میان آنها رواج دارد
Taboos are categories and concepts that are avoided due to respect for custom, social order, politeness, religion and politics, etc. The category of taboo is dependent on culture and varies across cultures, societies, and languages. In addition, levels of restrictions and prohibitions have been identified for speakers of those languages. Hence, language users avoid using taboo words and phrases in different ways due to various commitments, concerns, or necessity of social order. The solution to this process is to use the language pleasantness. Therefore, words and phrases should be used that are more tactful and subtle than taboo words and are more acceptable and pleasant in society. In this article, on the sociolinguistics and in a descriptive-analytical method, the pleasant aspects and the way of avoiding Persian-speaking and Kurdish-speaking speakers (Middle Kurdish) have been classified, identified and interpreted based on the "Warren 1992" model. Of course, in some cases, the formulated concepts of other researchers have been used based on the capacity of the data. The results show that, depending on the socio-cultural context of society, the mainstay of pleasantness is moral, social, religious, political, customary and psychological relationships. So, Pleasantness matters and domains in both languages include mainly moral, religious, political, and customary subjects. Hence, the sexual and physical aspects of the moral and customary taboo stand out more than others. As a result, the speakers use a variety of avoidance techniques have turned to linguistic pleasantness by constructing it semantically and formallyمندرجات فهرست مقالات مستخرج از رساله- کریم حمید، هیرش و یعقوبی¬جنبه¬سرایی، پارسا (1400). وجوه خوشایندسازی در زبان کردی میانه، پژوهشنامه ادبیات کردی، شماره2، دوره7 (پیاپی 12) لینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15873 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
تطبیق فرم و محتوای برگردانهای کردی پیرمرد (حاجی توفیق) از اشعار فارسی (پایان نامه) (1400) / خدر حمزه ، فرهاد،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه خدر حمزه ، فرهاد، عنوان : تطبیق فرم و محتوای برگردانهای کردی پیرمرد (حاجی توفیق) از اشعار فارسی (پایان نامه) تکرار نام مولف : فرهاد خدر حمزه ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 صفحه شمار: ب، 93 ص یادداشت چکیده فارسی و انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص. 91-93 شناسه افزوده : شیخ احمدی ، سید اسعد، استاد راهنما دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات توصیفگرها پیرمرد Piramerd برگردانهای کردی Kurdish Translations اشعار فارسی Persian Poems رباعیات ابوسعید ابوالخیر Abu Sa’id Abu’l-Khayr’s Quatrains چکیده : پیرمرد (حاجی توفیق) از شاعران پرکار و نامور کرد عراق و زاده سلیمانیه است، موضوعات اشعار وی وطن دوستی عشق و دلداری، و موضوعات تعلیمی و اجتماعی و گاهی آینی و دینی است. وی علاوه بر زبان کردی بر زبانهای عربی و فارسی و ترکی نیز تسلط و آشنایی کافی داشته است. بخشی از دیوان اشعار وی شامل برگردانهای کردی از اشعار فارسی گویان است. که برخی از آنها به فارسی گویان کرد زبان هم عصر او اختصاصی دارد و بخش دیگر برگردانهای کردی از اشعار شاعران کلاسیک ایران چون ناصر خسرو سعدی و سنای و شاعران دوره صفوی و قاجاری است. در این پژوهش کلیه برگردانهای کردی وی از اشعار فارسی بررسی شده است و نمایان آمده است. که در بیشینه موارد همان وزنها و قوالب اشعار فارسی را در برگردانهای کردی خویش رعایت کرده است و در مواردی نیز ترجمهای آزاد از اشعار فارسی فراهم آورده است و گاهی نیز در ترجمه کردی، قوالب شعری را دیگرگون کرده است. وی رباعیات شیخ ابوسعید ابوالخیر را نیز در همان وزن و قالب به کردی در آورده است
Piramerd (Haji Tawfiq) is one of the most prolific and famous Kurdish poets in Iraq who was born in Sulaymaniyah. The subjects of his poems are patriotism, love and consolation, and educational, social and sometimes religious matters. In addition to Kurdish, he was fluent in Arabic, Persian, and Turkish languages. Part of his collection of poems includes Kurdish translations of Persian poems some of which translated from the works of his contemporary Kurdish poets who wrote Persian poetry. The other part is Kurdish translations of the poems of classical Iranian poets including Nasir Khusraw, Saadi, Sanai, and poets of the Safavid and Qajar periods. In this research, all his Kurdish translations of Persian poems have been demonstrated and examined. In most of the cases, he has observed the same weights and forms of Persian poems in his Kurdish translations; in some cases, he has provided free translations of Persian poems; and, he has sometimes changed the forms of poetry in Kurdish. He has translated Sheikh Abu Sa’id Abu’l-Khayr’s quatrains into Kurdish keeping the Persian weight and formatلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15885 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
فرانقد کاربست نقد و نظریههای ادبی در مقالات فارسی و کردی (مطالعۀ موردی مقالات مجلۀ نقد ادبی و مجلۀ زانکوی سلیمانی) (پایان نامه) (1399) / احمد حمهامین ، باخان،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه احمد حمهامین ، باخان، عنوان : فرانقد کاربست نقد و نظریههای ادبی در مقالات فارسی و کردی (مطالعۀ موردی مقالات مجلۀ نقد ادبی و مجلۀ زانکوی سلیمانی) (پایان نامه) تکرار نام مولف : باخان احمد حمهامین ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1399 صفحه شمار: ب، 152 ص یادداشت چکیده فارسی و انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص 144-152 شناسه افزوده : علی اکبری ، نسرین، استاد راهنما دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات رجبی ، عرفان، استاد مشاور توصیفگرها فرانقد metacriticism نقد Criticism نظریۀ ادبی Literary Theory ادبیات فارسی Persian Literature ادبیات کردی Kurdish Literature مقاله Article مجلههای نقد ادبی و زانکوی سلیمانی Literary Criticism and Soleimani Magazines چکیده : فرانقد (نقدِ نقد ادبی) دربارۀ نقد و نظریه¬های ادبی و شیوۀ کاربست و کاربرد آن¬ها در آثاری است که به نقد ادبی می¬پردازند. به این منظور، دو مجلۀ دانشگاهی نقد ادبی و زانکوی سلیمانی برای مطالعه انتخاب شدند. از میان مقاله¬های آن دومجله، با فرمول کوکران١٨٨ مقالۀ فارسی و ٧٦ مقالۀ کردی، به صورت کاملا تصادفی، برگزیده شدند. دو هدف عام و خاص در نظر بود. هدف عام این است که نسبت میان شیوه¬های نقد ادبی و متون ادبی در دو مجلۀ دانشگاهی در ایران و اقلیم کردستان سنجیده و ارزیابی شود و دلایل اقبال یا عدم اقبال هر مجله به شیوه¬های نقد ادبی، به دست داده شود. هدف خاص ارتباط میان ـ دانشگاهی بود تا از این راه پلی میان دانشگاه¬های دو کشور زده شود تا پژوهشگران و اساتید ادبیات و نقد ادبی دانشگاههای هر دو کشور به مبادلۀ تجربه¬های خود در زمینۀ نقد و نظریۀ ادبی بپردازند و در بومی کردن این نظریه¬ها یا تولید نظریه¬های برآمده از ادبیات بومی بکوشند و به تقویت و رشد ادبیات بومی خود و منطقه یاری رسانند. آن¬چه حاصل آمد: در هر دو مجله سیطرۀ نظریه مشهود است. در میان نظریه¬های ادبی از قدیم تا کنون که در شرق و در غرب بالیده شده¬اند، نگاه هر دو مجله به نظریه¬های نقد ادبی¬ غربی است. توجه به نقد ساختارگرا در هر دو مجله گوی سبقت را از سایر شیوه¬های نقد ادبی ربوده است. غالباً، ابتدا نظریه به عنوان مبانی نظری معرفی می¬شود، سپس، شواهدی از متن مورد نظر بر اساس آن نظریه شرح یا توضیح داده شده یا تحلیل گردیده است. در کنار توجه به شیوه¬های نقد ادبی نوین می¬توان نشانی از مقالاتی انگشت¬شمار با بهره از نقد بلاغی و سبک¬شناسی به شیوۀ قدما نیز یافت. جالب است، که توجه به مسائل زنان در هر دو مجله تقریبا مسکوت باقی مانده است. هیچ¬ یک از آن¬ها، دغدغۀ مسائل زنان را نداشته¬اند یا اگر پژوهشی در این زمینه نیز دریافت کرده¬اند در اولویت قرار نگرفته است. در مقاله¬های مجلۀ زانکو سلیمانی به نقد و نظریه کمتر توجه شده است. اگر هم توجهی دیده می¬شود ابتدایی است و تقریبا، نشانی از کاربست نظریه¬های تازه¬تر و مرتبط با دیدگاه¬های فلسفی در این مجله دیده نمی¬شود. در حقیقت می¬توان گفت که مجلۀ نقد ادبی چند گامی جلوتر از مجلۀ زانکو سلیمانی، حرکت می¬کند
Metacriticism (Critisizing Literary Criticism) is about literary criticism and theories and the way they are used in works that deal with literary criticism. For this purpose, two academic journals of literary criticism and Zanko Soleimani were selected for study. From the articles of those two magazines, with the Cochran's formula, 3 Persian articles and 1 Kurdish article were selected completely randomly. There were two general and specific goals. The general goal is to measure and evaluate the relationship between literary criticism methods and literary texts in two academic journals in Iran and the Kurdistan region, and to give the reasons for the success (approval) or disapproval of each journal to literary criticism methods. The specific purpose of inter-university communication was to build a bridge between the universities of the two countries so that researchers and professors of literature and literary criticism from the universities of both countries could exchange their experiences in the field of literary criticism and theory and to try to localize these theories or to produce theories derived from the native literature and to help to strengthen and grow their native literature and the region. . What came out: the dominance of theory is evident in both journals. Among the literary theories that have flourished from ancient times to the present in the East and in the West, both journals look at theories of Western literary criticism. Paying attention to structuralism critique in both journals has overtaken other forms of literary criticism. Often, the theory is first introduced as the theoretical basis, then, evidence from the text based on that theory is described or explained or analyzed. In addition to paying attention to modern literary criticism methods, one can also find a handful of articles using rhetorical and stylistic criticism in the ancient way. Interestingly, attention to women's issues in both magazines has remained almost silent. None of them were concerned with women's issues or if they received research in this area, it was not a priority. In the articles of Zanko Soleimani magazine, less attention has been paid to criticism and theory. If attention is paid, it is rudimentary and almost does not show the application of newer theories related to philosophical views in this journal. In fact, it can be said that the magazine of literary criticism moves a few steps ahead of the magazine of Zanko Soleimaniلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15891 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
بازنمایى واقعیت وآرمان در شعر چپگرایی نو فارسی و کردی (اسماعیل شاهرودی، سیاوش کسرایی، عبدالله گوران و احمد دلزار) (پایان نامه) (1400) / عزیز مصطفی ، امید،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه عزیز مصطفی ، امید، عنوان : بازنمایى واقعیت وآرمان در شعر چپگرایی نو فارسی و کردی (اسماعیل شاهرودی، سیاوش کسرایی، عبدالله گوران و احمد دلزار) (پایان نامه) تکرار نام مولف : امید عزیز مصطفی ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 صفحه شمار: ه، 332 ص ویژگی : جدول یادداشت چکیده فارسی و انگلیسی و عربی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص. 321-332 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات یعقوبی جنبهسرایی ، پارسا، استاد راهنما چمنآرا ، بهروز، استاد راهنما توصیفگرها شعر نو فارسی New Persian Poetry الشعر الفارسی الجدید شعر نو کردی New Kurdish Poetry الشعر الکردی الجدید مارکسیسم Marxism المارکسیة حزب توده Tudeh Party حزب توده شعر چپ Left Poetry الشعر الیساری واقعیت Reality الواقع آرمان Ideal المثالی چکیده : ادبیات متعهد همواره منعکسکننده جهتگیریها و اندیشههای مبارزان علیه حکومتهای استبدادی بوده است. وجود رویدادهای عرصه اجتماعی و سیاسی زمینه مشترکی را در ادبیّات فارسی و کُردی برای حضور شاعران در این حیطه فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی، اسماعیل شاهرودی، عبدالله گوران و دلزار نیز از جهت زمینه اجتماعی، سیاسی، محتوا، فنون و راهبردهای زبانی در حوزه ادبیّات انتقادی و به ویژه در چارچوب ایدئولوژی چپ قرار میگیرند. در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی ضمن توصیف و تحلیل تکنیکهای مهم و کلیدی در زمینه بازتاب واقعیت و آرمان در اشعار چهار شاعر مذکور، ایدئولوژیها و سازوکارهای مختلف ادبی و ایدئولوژیک آنها توضیح و تبیین نموده و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. بررسی اشعار ایشان نشان میدهد که هر چهار شاعر، با استفاده از زبان شعری و خلق گفتمان انتقادی، پیوند ظریفی بین واقعیت و آرمان برقرار کردهاند و از رهگذر آن در مسیر آگاهیبخشی به ملت، از مبارزان پیشگام بودهاند. همچنین ساختار زبانی و مفهومی گفتمانهای شکل گرفته از اشعار آنان نیز حاکی از آن است که این شاعران در کنار تعهد به مبارزه و انتقاد با استفاده از استراتژیهای زبانی و قدرت تأثیرگذاری آن، گفتمان انتقادی یکدستی را در برابر سطله استبداد خلق کردهاند. گفتمان غالب در اشعار آنان با هدف پیروزی مبازران، ارائه راهکار مقاومت و اعتراض و ترسیم افقهای رهایی بنا شده است. به موازات این گفتمان، گفتمان مسلط دیگری در شعر آنان وجود دارد که برای بازنمایی تلخیهای نظام حکومت و با هدف مشروعیتزدایی از سلطه حاکمان صورتبندی شدهاست
Committed literature has always reflected the orientations and ideas of fighters against authoritarian regimes. The existence of social and political events has provided a common ground in Persian and Kurdish literature for the presence of poets in this field. The poems of Siavash Kasraei, Ismail Shahroudi, Abdullah Goran and Delzar are also in the critical field in terms of social, political context, content and language strategies, and especially in the framework of leftist ideology. In the present study, using analytical-descriptive method, while recognizing important and key techniques in the field of reflecting reality and ideals in the poems of four poets, their different ideologies and literary and ideological mechanisms are identified and analyzed. An examination of their poems shows that all four poets, by using poetic language and creating critical discourse, have established a delicate connection between reality and ideal, and through it, have been pioneers in the path of enlightening the fighting nation. Also, the linguistic and conceptual structure of the discourses formed in their poems indicate that these poets, in addition to the commitment to struggle and criticism using language strategies and its power of influence, have created an integrated critical discourse system against the tyranny. The dominant discourse in their poems is based on the victory of the fighters, offering a solution to resistance and protest, and drawing horizons of liberation. In addition, another dominant discourse in their poems reflects the bitterness of the government system with the aim of legitimizing the domination of the rulers
یعکس الأدب الملتزم دائمًا توجهات وأفکار المقاتلین ضد الأنظمة الاستبدادیة. لقد وفر وجود الأحداث الاجتماعیة والسیاسیة أرضیة مشترکة فی الأدب الفارسی والکردی لتواجد الشعراء فی هذا المجال. کما أن قصائد سیافاش کسرائی وإسماعیل شهرودی وعبدالله گوران ودلزار هی أیضًا فی الحقل النقدی من حیث السیاق الاجتماعی والسیاسی والمحتوى واستراتیجیات اللغة، وخاصة فی إطار الأیدیولوجیة الیساریة. فی هذه الدراسة، یتم استخدام المنهج الوصفی التحلیلی، مع التعرف على التقنیات المهمة والرئیسیة فی مجال عکس الواقع والمثل العلیا فی قصائد الشعراء الأربعة، وآلیاتهم الأدبیة والأیدیولوجیة وتحلیلها. یُظهر فحص قصائدهم أن الشعراء الأربعة جمیعًا، باستخدام اللغة الشعریة وخلق الخطاب النقدی، قد أقاموا علاقة دقیقة بین الواقع والمثل الأعلى، وکانوا من خلالها روادًا فی مجال توعیة الأمة المتحاربة. کما أن البنیة اللغویة والمفاهیمیة للخطابات آلتی تشکلت فی قصائدهم تشیر إلى أن هؤلاء الشعراء، بالإضافة إلى الالتزام بالنضال والنقد باستخدام استراتیجیات اللغة وقوة تأثیرها، قد خلقوا نظام خطاب نقدی متکامل ضد الاستبداد. والخطاب المهیمن فی قصائدهم یقوم على انتصار المقاتلین وتقدیم حل للمقاومة والاحتجاج ورسم آفاق التحریر. بالإضافة إلى ذلک، یعکس خطاب مهیمن آخر فی قصائدهم مرارة نظام الحکم بهدف إضفاء الشرعیة على هیمنة الحکاممندرجات فهرست مقالات مستخرج از رسالهعزیز مصطفی، امید؛ چمنآرا، بهروز و یعقوبی جنبهسرایی، پارسا، (1400). «بازنمایی واقعیت در شعر دو شاعر حزبی فارسی و کردی (اسماعیل شاهرودی و عبدالله گوران)»، دو فصلنامه ادبیات پارسی معاصر، دوره 11، شمارهی 1 لینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15892 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه تیشه گران ، نیاز، عنوان : ساختار موضوعی اسم فعل در کردی اردلانی (پایان نامه) تکرار نام مولف : نیاز تیشهگران ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1399 صفحه شمار: ط، 105ص ویژگی : مصور، جدول یادداشت چکیده فارسی - انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه:103-105 شناسه افزوده : کریمی ، یادگار، استاد راهنما دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات توصیفگرها ساختار موضوعی argument structure اسم فعل deverbal nouns اسم سازی nominalization انضمام incorporation ساخت اضافه Ezafe Construction حالت دهی case checking چکیده : در این پایان¬نامه ساختار موضوعی اسم¬فعل در کردی اردلانی مورد بررسی و کنکاش قرار میگیرد. ساختار موضوعی در اشاره به اطلاعات واژگانی یک محمول در رابطه با موضوع¬های آن به¬کار برده می¬شود، و ویژگی¬های نحوی و معنایی موضوع¬ها و نیز شیوه¬ی نگاشت آن¬ها توسط ساختار موضوعی مشخص می¬گردد. مطالعات بسیاری در خصوص ساختار موضوعی محمول¬های فعلی صورت گرفته است، با این حال مطالعه¬ی محمول¬های غیرفعلی به مراتب کم¬تر مورد توجه واقع شده است. یکی از محمولهای غیرفعلی اسمفعل است که به دلیل ماهیت مقولهای دوگانه دارای ویژگیهای اسمی و فعلی است. فضای نحوی¬ای که ساختار موضوعی اسم¬فعل در آن نگاشت می¬شود گروه معرف است، لذا تجلی نحوی موضوع¬های اسم-فعل¬ با تجلی نحوی موضوعهای فعل متناظر با آن¬ها متفاوت است. با توجه به محدودیتهای فضای نحوی گروه معرف در زبان کردی اردلانی (به دلیل حضور ساختار اضافه) مسئله¬ی نحوه¬ی نگاشت موضوعهای اسمفعل و محدودیتهای حاکم بر ساختار موضوعی آن اهمیت مییابد؛ چراکه دستیابی به فضای نگاشت فراگیر که فرافکنیهای نحوی مختلف را پوشش دهد یک غایت مطلوب نظری در رویکردهای زایشی به ساختار موضوعی است. در این پژوهش، نخست اسم¬فعل¬ها بر پایه¬ی فعلی که از آن مشتق می¬شوند به چهار دسته¬ی پادکنایی، پادمفعولی، دو ظرفیتی و سه ظرفیتی تقسیم می¬شوند. سپس با مفروض پنداشتن رویکرد انباشتی به ساختار رویدادی در نحو و انگاره¬ی صرف توزیعی، مختصات، ویژگیها و محدودیتهای ناظر بر روابط موضوع-محمول در اسمفعلهای کردی اردلانی مورد بررسی قرار میگیرد. با استدلال¬های نظری و به کمک شواهد تجربی مشخص می¬شود که در اسمفعلهای پادکنایی موضوع بیرونی به شکل اضافه به اسم فعل میپیوندد و قابلیت انضمام ندارد .در خصوص اسم¬فعل¬های پادمفعولی نشان داده میشود که موضوع درونی هم به صورت اضافه و هم انضمامی میتواند حضور داشته باشد. سپس استدلال می¬شود که در خصوص اسم¬فعل¬های متعدی دو صورت وجود دارد: موضوع درونی میتواند به صورت اضافه حضور یابد و موضوع بیرونی قابلیت حضور ندارد؛ یا اینکه موضوع بیرونی در حالت اضافه و موضوع درونی انضمامی است. در آخرین دسته از اسم¬فعل¬های کردی اردلانی، موضوع درونی هدف به صورت گروه حرف اضافه است و قابلیت بازبینی مشخصه¬ی EPP و ارتقا به جایگاه فاعل را ندارد. هم¬چنین این موضوع به دلیل این¬که دارای فرافکنی بیشینه است، نمی¬تواند به اسم¬فعل منضم شود. دو موضوع دیگر اسم¬فعل¬های سه ظرفیتی همانند موضوع¬ها در دیگر اسم¬فعل¬ها عمل می¬نمایند
In this thesis, the argument structure of deverbal nouns in Ardalani Kurdish is examined and analyzed. Argument structure is used to refer to the lexical information of a predicate in relation to its arguments. In addition, the syntactic and semantic features of the arguments are determined, as well as their mapping approach, by the argument structure. Many studies have been done on the argument structure of verbal predicates. However, the study of non-verbal predicates has received far less attention. One of the non-verbal predicates is deverbal noun, which has nominal and verbal properties due to its dual categorial nature. The syntactic space in which the argument structure of a deverbal noun is mapped is the Determiner Phrase (DP), thus the syntactic manifestation of the arguments of deverbal nouns is different from the syntactic manifestation of the arguments of the corresponding verbs. Due to the syntactic space limitations of the DP in Ardalani Kurdish (due to the presence of Ezafe Construction), the issue of how to map the arguments of a deverbal noun and the limitations governing its argument structure is important because achieving a comprehensive mapping space that covers different syntactic projections is a desirable theoretical goal in generative approaches to argument structure. In this study, first, deverbal nouns are divided into four categories based on the verb from which they are derived: unergative, unaccusative, two-place predicate, and three-place predicate deverbal nouns. Then, assuming the Compositional Approach to the event structure in syntax and Distributive Morphology Concept, the coordinates, features, and limitations of argument-predicate relations in Ardalani Kurdish deverbal nouns are examined. According to theoretical arguments and the help of empirical evidence, it is shown that in unergative deverbal nouns the external argument is instantiated as Ezafe to the deverbal noun and it cannot be incorporated. Regarding the unaccusative deverbal nouns, it is shown that the internal argument can be present both as Ezafe and as it is incorporated. It is then argued that there are two forms regarding transitive deverbal nouns: the internal argument can be instantiated as Ezafe and the external argument cannot be present, or the external argument is instantiated as Ezafe and the internal argument is incorporated. In the last category of Ardalani Kurdish deverbal nouns, the Goal is in the form of a Preposition Phrase and does not have the ability to check the EPP feature and upgrade to the subject position. Also, this argument is not capable of being incorporated into the deverbal noun since it has the maximum projection. The other two arguments of ditransitive deverbal nouns act in the same way as arguments in the other deverbal nounsلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15898 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه کاکل بارانی ، هزرت، عنوان : تحلیل تطبیقی اشتقاق در زبان فارسی و زبان کردی (بادینی) (پایان نامه) تکرار نام مولف : هزرت کاکل بارانی ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 صفحه شمار: د ،66 ص ویژگی : جدول کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه:67-69 ص شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات پارسا ، احمد، استاد راهنما نقشبدی ، زانیار، استاد مشاور توصیفگرها اشتقاق تێکەڵ Derivation مشتق لێگیراو Derivative پیشوند پێشگر prefix پسوند پاشگر infix میان وند نێوانوند suffix چکیده : زایایی زبان یکی از مهم¬ترین خصوصیاتِ موجود در زبان بشری است که از طرق مختلف از جمله واژه¬سازی پدیدار می¬شود. واژه¬سازی به عنوان نشانۀ مهم زایایی در سطح صرفی زبان، اشکال و انواع گوناگونی را شامل می¬شود که اشتقاق یکی از آن¬ها است. اشتقاق یکی از فرایندهای پرکاربرد در واژه¬سازی در زبان¬های مختلف است. این فرایند، در زبان فارسی و زبان کُردی لهجۀ بادینی نیز بسامد بسیاری دارد. با توجّه به اهمیّت این فرایند در واژه¬سازی و نیز کاربرد آن در گونه¬های مختلف زبان فارسی و زبان کُردی، نگارندۀ این پژوهش، تحقیقات خود را بر این حوزه متمرکز کرده است تا از جنبه¬های پنهان اشتقاق با استفاده از داده¬های پژوهشی و در چارچوب یک پژوهش تطبیقی، پردهبردارد. داده¬های پژوهش حاضر از طریق بررسی و نمونه¬برداری از فرهنگ فارسی معین و فرهنگ کرمانجی ـ انگلیسی چایت به دستآمده است، و بر پایۀ رویکرد دستور نویسان فارسی و کردی تشریح گردیده است. نتایج پژوهش حاضر از الگوی دقیق به کارگیری وندها در زبان فارسی و زبان کُردی لهجۀ بادینی خبر می¬دهند، کُردی بادینی و فارسی از وندهای مشترکی برای فرایند اشتقاق در واژه¬سازی بهره می¬برند، هم¬چنین هر یک از دو گونۀ یادشده، وندهای خاص خود را دارند. زبان کُردی لهجۀ بادینی و زبان فارسی به طور کلی از جمله گونه¬هایی هستند که به صورت مشخصی تمایل به پسوندمحور بودن، دارند از این رو کاربرد پسوند در این دو گونه بیش از پیشوند است. همچنین کاربرد میان¬وند در دو گونۀ بادینی و فارسی بسیار اندک است، از این رو می-توان سهم اصلی اشتقاق را در واژه¬سازی به پسوندها و پیشوندهای موجود در این دو گونه نسبت داد
زایایی زمان یەکێ لە گرینگترین تایبەتمەندییەکانی زمانی مرۆڤە کە لە ڕێگای جۆراوجۆر وەکوو وشهسازی بەدی دێن. وشهسازی وەکوو نیشانەیەکی گرینگی زایایی لە ئاستی وشهسازی زمان، بیچم و چەشنی جۆراوجۆر لەخۆ دەگرێ کە تێکەڵ یەکیک لەوانەیە. تێکەڵ یەکێ لە پرۆسەکانی گرینگ لە زمانگەلی جیاوازە. ئەم پرۆسە، لە زمانی فارسی و کوردی زاراوەی بادینییش فرەپاتی زۆری هەیە. بە سەرنجدان بە بایەخی ئەم پرۆسە لە وشەسازی و هەروەها بەکارهێنانی لە چەشنەکانی جیاوازی زمانی فارسی و زمانی کوردی، نووسەری ئەم توێژینەوەیە، لێکۆڵینەوەکانی خۆی لە سەر ئەم چوارچێوەیە داناوە تاکوو لە لایەنەکانی شاراوەی تێکەڵ بە کەڵکوەرگرتن لە دەیتاکانی توێژینەوە و لە چوارچێوەی توێژینەوەیەکی بەراوردکارانە، پەردە لادات. دەیتاکانی توێژینەوەی بەردەست لە ڕێگای لێپرسینەوە و وێنەهەڵکرتن لە فەرهەنگی مۆعیین و فەرهەنگی کرمانجی-انگلیسی چایت بەدەست هاتووه، و به پێی ڕوانگەی ڕیزماننووسانی فارسی و کوردی شرۆڤە دراوە. دەرەنجامەکانی توێژینەوەی بەردەست هەواڵ لە نموونەی وردی بەکارهێنانی وەندەکان لە زمانی فارسی و زمانی کوردی زاراوەی بادینی دەدات. کوردی بادینی و فارسی لە وەندگەلێکی هاوبەش بۆ پرۆسەی تێکەڵ لە وشەسازی سود وەردەگرن. هەروەها هەرکام لە چەشنەکانی ئاماژە پێکراو، وەندی تایبەت بەخۆیان هەیە. زمانی کوردی زاراوەی بادینی و زمانی فارسی بە شێوەی گشتی چەشنگەلێکن کە بە شێوەیەکی دیاریکراو بەروە پاشگرتەوەری دەچن، بەم هۆیەوە کاری پاشگر لەم دو چەشنەدا زیاتر لە پێشگرە. هەروەها کاری نێوان وەند لە دو جۆری بادینی و فارسی زۆر کەمه، لەم ڕووەوە دەتوانین بەشی سەرەکی تێکەڵ لە وشەسازی بە پاشگر و پێشگرەکانی ئەم دو چەشنە ببەستینەوە
The generativity of language is one of the most important characteristics of human language that manifests itself in various ways, including word formation. Word formation as an important sign of fertility at the morphological level of language includes various forms and types Derivation is one of them. Derivation is one of the most widely used processes in word formation in different languages. This process has many frequencies in Persian and Badini dialects. Considering the importance of this process in word formation and its application in different types of Persian and Kurdish languages, the author of this research has focused his research on this field in order to cover the hidden aspects of derivation using data. And in the context of a comparative study. The data of the present study have been obtained by reviewing and sampling the specific Persian culture and the Kermanji-English culture of Chait, and have been described based on the approach of Persian and Kurdish grammarians. The results of the present study indicate the exact pattern of the use of vowels in Persian and Kurdish dialects of Badini dialect. Badini Kurdish and Persian are common vowels for the derivation process in Use word-building, Also, each of these two species has its own vowels. The Kurdish language Badini dialect and the Persian language in general are among the species that tend to be suffix-oriented, so the use of suffixes in these two species is more than the prefix. Also, the use of the middle word in both Badini and Persian is very small, so the main contribution of derivation in word formation can be attributed to the suffixes and prefixes in these two speciesلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=1 [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15906 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
بررسی و مقایسۀ ترانههای فارسی و کردی از نظر علم بدیع (بر پایۀ ترانههای فارسی باباطاهر همدانی و ترانههای کردی گردآوری محمّد مکری) (پایان نامه) (1400) / محمود علی ، دلنیا،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه محمود علی ، دلنیا، عنوان : بررسی و مقایسۀ ترانههای فارسی و کردی از نظر علم بدیع (بر پایۀ ترانههای فارسی باباطاهر همدانی و ترانههای کردی گردآوری محمّد مکری) (پایان نامه) تکرار نام مولف : دلنیا محمود علی ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 صفحه شمار: ج، 157 ص یادداشت چکیده فارسی و انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص. 154-157 شناسه افزوده : دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات جباری ، نجمالدین، استاد راهنما توصیفگرها ترانه song دوبیتی couplet موسیقی music بدیع لفظی verbal novelty بدیع معنوی spiritual novelty باباطاهر Babataher محمد مُکری Mohammad Mokri چکیده : ترانه¬های فولکلور، نشان دهندۀ روح هنری افراد هر کشور و نوعی صدای مشترک درونی است. این ترانه¬ها پیوندی ناگسستنی با دلبستگی¬های عاطفی و اجتماعی افراد آن ملّت دارند. از آن جا که هر قوم و زبانی از ترانه بهره¬مند است با استفاده از روش پژوهش ادبیات تطبیقی می¬توانیم به بررسی جنبه¬های مختلف ترانه در میان اقوام و زبان¬های مختلف بپردازیم. بر همین اساس در پایان¬نامۀ حاضر براساس روش پژوهش توصیفی – تحلیلی به بررسی تطبیقی دانش بدیعی در دوبیتی¬های باباطاهر عریان با ترانه¬های کُردی گردآوری شده توسط محمد مکری می¬پردازیم. تا جنبه¬های زیبایی¬شناسی بدیع در سروده¬های آن¬ها مشخص شود. یافته-های پژوهش، حاکی از آن است که در این ابیات و اشعار، علاقۀ سرایندگان¬ آن¬ها به استفاده از صنایع بدیع لفظی بیشتر است و عامل موسیقی بیش از هر چیز دیگری مورد توجّه آن¬ها بوده است. از آن جا که دانش بدیع، دانشی رسمی و مکتبی است و سرایندگان این اشعار هم عامۀ مردم بوده¬اند که بهرۀ چندانی از دانش تخصصی ادبیات نداشته¬اند، بیشتر بر عامل شنوایی و موسیقی در این ترانه¬ها پرداخته شده است و استفاده از بدیع معنوی که نیازمند دانش تخصصی در این زمینه است، چندان مورد استفاده قرار نگرفته است
Folk songs reflect the artistic spirit of the people of each country and a kind of common inner voice. These songs are inextricably linked to the emotional and social attachments of the people of that nation. Since every ethnic group and language benefits from the song using the research method of comparative literature.We can explore different aspects of the song among different ethnicities and languages. Accordingly, in the present dissertation, based on the method of descriptive-analytical research, we will make a comparative study of novel knowledge in Babataher Aryan's couplets with Kurdish songs collected by Mohammad Mokri. To identify the novel aesthetic aspects in their poems. Findings of the research indicate that in these verses and poems, their poets are more interested in using innovative verbal crafts and the music factor has been considered more than anything else. Since novel knowledge is an official and scholastic knowledge and the composers of these poems were also common people who did not have much use of specialized knowledge of literature, more attention has been paid to the factor of hearing and music in these songs and the use of Spiritual innovation, which requires specialized knowledge in this field, has not been used muchلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=j [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15908 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت ![]()
حب عذری در ادب عربی و کردی: بررسی موردی داستان مجنون لیلی و مم و زین (پایان نامه) (1400) / باباصفری ، احسان،
![]()
نوع مدرک: متون چاپی سرشناسه باباصفری ، احسان، عنوان : حب عذری در ادب عربی و کردی: بررسی موردی داستان مجنون لیلی و مم و زین (پایان نامه) تکرار نام مولف : احسان باباصفری ناشر: سنندج : دانشگاه کردستان/ دانشکده زبان و ادبیات سال نشر : 1400 صفحه شمار: د، 139 ص ویژگی : جدول یادداشت چکیده فارسی + انگلیسی کتابنامه،واژه نامه و نمایه کتابنامه: ص 133-139 شناسه افزوده : سرباز ، حسن، استاد راهنما دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات پشابادی ، یدالله، استاد مشاور توصیفگرها حب عذری Platonic Love ادبیات تطبیقی Comparative Literature مجنون لیلی Majnun Leyla مم و زین Mem and Zin احمد خانی Ahmad Khani چکیده : قصهی مجنون لیلی، داستان عشق عفیف دو جوان به نامهای قیس بن ملوح و لیلی بنت مهدی از قبیلهی بنی عامر بوده که در دورهی اموی و در سرزمین حجاز روی داده و در نهایت به فراق و عدم وصال آنان ختم شده است. در این داستان قیس جوانی زیبا و خوشذوق است که از همان دوران کودکی و هنگامی که همراه با لیلی گوسفندان را به چرا میبردند، عاشق یکدیگر میشوند. قیس بر اثر شور و هیجان عشق، راز علاقهی خود به لیلی را بر زبان میآورد و این کار باعث خشم خانوادهی لیلی شده و اجازهی ازدواج او با قیس را نمیدهند. یکی از داستانهای عاشقانهی فولکلوریک کردی، داستان مم آلان است که اسکار مان، مستشرق آلمانی آن را از زبان رحمان بکر مکریانی و در کتاب «توحفهی موزهفهرییه» جمعآوری کرده است. در فولکلور کردی، مم آلان داستان دلدادگی مم، تنها پسر پادشاه یمن است که علیرغم میل پدر و مادرش عاشق زین، خواهر میر زینالدین، حاکم شهر جزیر میشود. احمد خانی شاعر بلندآوازهی قرن هفدهم ادبیات کردی کرمانجی نیز این داستان عاشقانه را در شاهکار ادبی خود تحت عنوان «مم و زین» به نظم درآورده و اگرچه در منظومهی خود به داستان فولکلوریک «مم آلان» نظر داشته، اما به کلی آن را دگرگون ساخته و از نو آن را نوشته است. احمد خانی در منظومهی «مم و زین» تنها به روایت داستان عشق عفیف این دو عاشق اکتفا نکرده، بلکه بسیاری از دغدغههای فکری، فلسفی، معرفتی، ملی و هستیشناسانهی خود را در آن بیان کرده است. تا کنون پژوهشهای زیادی به صورت جداگانه در مورد این دو داستان و اثر، صورت پذیرفته اما تا به امروز هیچگونه پژوهشی در زمینهی تطبیق بین این دو اثر ارزشمند آن هم از منظر عشق عذری صورت نگرفته است. بر همین اساس در پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی - تحلیلی ادبیات تطبیقی و مکتب آمریکایی آن به بررسی چگونگی بازتاب حب عذری و تفاوت و شباهتهای آن در دو اثر مذکور پرداخته خواهد شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که در هر دو داستان ویژگیهای حب عذری چون: پاکی، وفاداری، دوری از هوا و هوس، متحمل شدن سختیهای ناشی از عشق، آشفتگی عاشقان، مرگ در راه عشق و ... پدیدار شده است. با این تفاوت که پایان داستان مم و زین بر خلاف داستان مجنون لیلی، به یک عشق الهی و حقیقی ختم میشود و عشق مجازی در آن به عنوان پلی برای رسیدن به عشق حقیقی معرفی شده است. بر این اساس، داستان مجنون لیلی صرفا یک داستان عاشقانه، اما مم و زین یک داستان عاشقانه و همچنین عرفانی است که نمود حب عذری در آن بیشتر و عمیقتر میباشد
Majnun and Leyla is story of a chaste love between two young men named Qais Ibn Mulawwah and Leyla Bint Mahdi from the tribe of Bani Amer, which took place in Umayyah period in Hejaz and they ultimately ended up seperated and isolated. In this story, Qais is a handsome and gifted young man who has fallen in love with Leyla since childhood when they were grazing sheep. Due to passion and love, Qais reveals the secret of his love for Leyla, and this arouse Leyla's family indignation and they prevent their marriage. One of the Kurdish folkish love stories is the story of Mem Alan, which was compiled by the German Orientalist Oscar Mann from the language of Rahman Bakr Mokriani in his book "Tohfe Mozafarie". In Kurdish folklore, Mem Alan is the story of Mem's love, the only son of the Yemen king who, despite disagreement of his parents, falls in love with Zin, the sister of Mir Zayn al-Din, the ruler of Jezir city. Ahmad Khani, the famous poet of the seventeenth century of Kurmanji Kurdish literature, he versified this love story in his literary masterpiece entitled "Mem and Zin" and although he regarded "Mem Alan" in his poem, he thoroughly changed the tale and having it rewritten. In the poem "Mem and Zin", Ahmad Khani has not only narrated the chaste love story, but has also expressed many of his intellectual, philosophical, epistemological, national and ontological concerns. So far, a lot of separate research has been done on these two stories, but no comparative study has been performed especially, from Platonic love perspective. Accordingly, the present survey elucidates reflection of Platonic love and differences and similarities in the mentioned works with descriptive-analytical approach of comparative literature. The results of the research demonstrate that the characteristics of Platonic love such as: chastity, loyalty, avoiding lechery, enduring sufferings caused by love, lovers confusion, martyrdom of love, etc. is common in both stories. But one prominent different is that conclusion of Mem and Zin, ends in a divine and true love, and virtual love performs as a bridge for true love. Consequently, Majnun and Leyla is merely a love story, but Mem and Zin is a love story as well as a mystical one in which the manifestation of Platonic love is deeperلینک فایل دیجیتالی : https://libapp.uok.ac.ir/faces/search/bibliographic/biblioFullView.jspx?_afPfm=j [...] لینک ثابت رکورد: ../opac/index.php?lvl=record_display&id=15913 زبان مدرک : فارسی
شماره ثبت شماره بازیابی نام عام مواد محل نگهداری بخش وضعیت ثبت وضعیت امانت فاقد شماره ثبت